و موسى مر بنى اسرائيل را گفت : تا بسازند و بروند ، چنان كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( وَإِذْ قال مُوسى لِقَوْمِه يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ الله عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِياءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَآتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً من الْعالَمِينَ 5 : 20 ) * . گفتا : اى قوم ! نعمت خداى بر خويشتن ياد كنيد كه خداى اندر ميان شما پيغمبران آفريد و ملكان آفريد و ملك مصر شما را داد با آن نعمتها كه كس را نداد از اهل اين زمانه . * ( يا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ الله لَكُمْ 5 : 21 ) * . گفتا : اى مردمان ! بدان زمين بيت المقدّس شويد و با آن كافران كه اندر آن زميناند حرب كنيد تا خداى آن زمين شما را دهد و آن دشمنان را هلاك كند چنان كه فرعون را هلاك كرد .
بنى اسرائيل اجابت كردند و موسى از مصر بيرون آمد با هر چه اندر مصر مرد بود از بنى اسرائيل ، و پانصد هزار مرد بود مقاتل ، و از مصر تا آنجا دو ماهه راه است . و اكنون آن هر سه شارستان ويران است . پس برفتند تا سه روزه راه . و از مصر تا آنجا بيابان است . بنى اسرائيل موسى را گفتند : ما نزديك دشمن آمديم و خبر ايشان نداريم و ندانيم كه چه كنيم . از اينجا جاسوس فرست تا ما را از ايشان خبر آرد تا چگونه مرداناند و حرب به چه كنند و چه خلقاند ، مردم حربى چنداند تا ما ساخته فراز ايشان [ a 69 ] شويم .
موسى از بنى اسرائيل دوازده نقيب بيرون كرد و بنى اسرائيل دوازده سبط بودند از هر سبطى نقيبى اختيار كردند ، و آن اسباط بنى اسرائيل هر سبطى را يكى مهتر بودى ، و چون موسى خواست بنى اسرائيل را گرد كند يا كارى فرمودى ، نقيب هر سبط را بخواندى و آنچه خواستى ايشان را بگفتى تا ايشان به قوم خويش شدندى و همه را آگاه كردى . و اين دوازده نقيب خداى عزّ و جلّ گزيده بود و آن وقت كه تورات به موسى داد و بنى اسرائيل را فرمود كه تورات بپذيريد و آن فرمانها كه اندر او است كار بنديد ، موسى را بفرمود كه نقيبان را بفرست تا هر نقيبى به قوم خويش بر عهد و ميثاق گيرند . چنان كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( وَلَقَدْ أَخَذَ الله مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَبَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً 5 : 12 ) * .
پس موسى اين دوازده نقيب را بخواند و بدان شارستان جبّاران فرستاد تا خبر

359