responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 301


بگرويم به تو و بنى اسرائيل را به تو سپاريم ، چون عذاب از ايشان بگشتى از عهد باز آمدندى ، تا نه آيت را بنمود . هر آيتى از يك ديگر بزرگتر ، چنان كه خداى تعالى گفت :
* ( وَما نُرِيهِمْ من آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ من أُخْتِها وَأَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ 43 : 48 ) * . و اين هر نه آيت را به قرآن اندر ياد كرد ، و نخستين آيتى از پس عصا و دست ، قحط بود چنان كه گفت : * ( وَلَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ من الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ 7 : 130 ) * .
سه سال قحط بر ايشان افتاد بر همه مصر ، چنان كه هيچ از زمين ندرودند و هيچ ميوه از درخت باز نكردند و از گرسنگى همى مردند . فرعون گفت : اين از شومى موسى است . چنان كه خداى از او باز گفت : * ( وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَمن مَعَه 7 : 131 ) * . و بر آن بنهادند كه او را بكشد ، گفت : * ( ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى وَلْيَدْعُ رَبَّه 40 : 26 ) * . گفتا : من موسى را بكشم ، او را بگوى تا خدايش را بخواند تا شرّ من از او باز دارد .
هيچكس نبود به قوم موسى اندر كه گفتى او را مكش مگر آن قبطى درودگر كه تابوت موسى كرده بود ، و جز او از اهل مصر مؤمن نبود ، و ايمان خويش از فرعون پنهان همى داشت ، نام او خربيل . باز چون فرعون گفت : موسى را بكشيد ، هم او خبر داد موسى را تا موسى بگريخت و از مصر به مدين شد كه قبطى را كشته بود . و ديگر چون قصد او كرد از بهر قحط كه ايشان را گرفت ، و قبطيان را بفرمود كه بكشيدش تا از شومى او برهيد ، آن مرد مؤمن ايمان خويش پديد كرد ، و فرعون را نتوانست ديد و به دو نرسيد و ليكن مردمان مصر را گفت : * ( أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ الله 40 : 28 ) * . مردى را مىبكشيد كه همى گويد خداى من الله است ؟ پس همچنان كه موسى قوم را به خداى خواند ، او نيز بخواند ، چنان كه گفت : * ( وَقال رَجُلٌ مُؤْمِنٌ من آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَه أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ الله 40 : 28 ) * . تا نزديك پانزده آيت به قرآن اندر قصّهء او مىگويد : * ( يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ 40 : 32 ) * . * ( وَيا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ 40 : 41 ) * .
چون ايشان او را اجابت نكردند گفتا : * ( وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى الله إِنَّ الله بَصِيرٌ بِالْعِبادِ 40 : 44 ) * .
خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَوَقاه الله سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ 40 : 45 ) * .
پس چون سه سال قحط از ايشان نشد ، فرعون موسى را خواهش كرد كه دعا كن تا اين قحط بشود تا به تو بگرويم . موسى دعا كرد خداى عزّ و جلّ آن قحط از ايشان

301

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست