responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 633


پادشاهى يزدجرد بن بهرام و همو يزدجرد الاثيم و گروهى گفتند كه اين يزدجرد نه پسر بهرام بود كه پسر شاپور بود برادر بهرام ، و مردى با علم و تميز بود و بخرد ، و تجربت بسيار [ داشت ] . چون ملك به دو رسيد از آن همه بگشت و ستم و بيدادى كرد و عجب و كبر . بر اهل علم استخفاف كردى و بر سپاه و رعيّت خوارى كردى ، و اگر چه خرد گناهى از كسى بيامدى ، عفو نكردى و بر گناه خرد عقوبت بزرگ راندى . و اگر كسى نزديك بودى ، شفاعت نتوانستى كردن ، تا هيچ مهتر سخن كسى نگفتى ، و گفتى تو رشوت ستده‌اى . و كس را بر هيچ كار ايمن نداشتى ، و اگر كسى به جاى او نيكويى كردن پاداشن نكردى ، و هر كس را به چيزى تهمت كردى . و مردمان به خداى عزّ و جلّ از وى بناليدند و از ستم و بيدادى او سخت رنجه شدند .
و مردى را وزير كرد نام وى نرسى ، سخنگوى و بزرگوار و بخرد . مردمان شاد شدند و چنان گمان بردند كه سخن وى بشنود . نشنيد و بيدادى افزون كرد و ستم و خون ريختن . پس رعيّت بيچاره شدند اندر دست وى و هيچ حيلت ندانستند .
خداى را بخواندند و زارى كردند . و او از مداين به پارس شد و از پارس به جرجان شد و قصد خراسان كرد ، و به هر شهرى كه برسيد ستم همى فزود ، و بيست و يك سال اندر ملك بود ، و خلق خداى را همى خواندند . چون اجلش تمام شد ، روزى با لشكر به دشت شده بود ، اسبى تازنان بيامد برهنه ، و بر در سراى پردهء او بيستاد كه

633

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 633
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست