responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 614


پادشاهى هرمز بن شاپور بن اردشير بن بابك و از پس شاپور هرمز بنشست ، و هرمز را يك دست نبود . و سبب بىدستى وى آن بود كه اردشير آن وقت كه ملوك طوايف را قهر كرد ، و هرمز بن شاپور را بر مقدّمه داشتى ، شاپور به شهرى شد نام او اردشير خوره ، و آنجا ملكى بود نام وى مهرك ، [ اردشير با او حرب كرد ] و او را بكشت . و منجّمان اردشير را گفته بودند كه از پشت مهرك فرزندى آيد كه ملك تو بدست وى شود . اردشير اين مهرك را بكشت تا ايمن شد ، و كس نماند بر روى زمين از نسل او .
و اين مهرك را دخترى بود سخت نيكوروى ، بگريخت و سر به دشت بيرون نهاد .
خيمه‌اى پديد آمد ، بدان خيمه اندر شد . آنجا پيرى ديد با گوسپند و عيال . و اين مرد شبان بود . اين دختر آن شبان را گفت : من دختر مهركم و بر تو آمدم . شبان آن دختر را بپذيرفت و او را همى داشت بدان خيمه با كسهاى خويش . و اردشير ندانست كه از نسل مهرك هيچ كس مانده است . يك روز شاپور به صيد بيرون شده بود و از سپاه جدا افتاده . بدان در خيمه رسيد و گرماى گرم بود . شاپور به در خيمه آمد كه آب خورد و سخت تشنه بود . چون به در خيمه آمد و آب خواست ، اين دختر او را آب داد . شاپور به روى آن دختر اندر نگريست . از نيكويى او تشنگى فراموش شدش ، و گفت : اين دختر كيست ؟ شبان گفت : دختر من است . شاپور آب بستد و بخورد و آنجا ببود تا سپاه فراز آمدند .

614

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 614
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست