خبر ملكان يمن از روزگار كيكاوس ملك عجم تا به روزگار بهمن از پس سليمان و بلقيس ، ملك سبا مردى بگرفت از عرب نام او ياسر بن عمرو از فرزندان ملكان [ بزرگ بود و ] اهل سبا و ايشان را نگاه داشت و دشمنان را قهر كرد و از بس نعمتها و كارها كه بكرد ، او را ياسر بن انعم خواندندى ، و از حمير بود كه ملوك يمن همه حميريان بودند . پس از زمين سبا بگذشت و به زمين يمن شد و همه ملك يمن بگرفت و از يمن به حدّ مغرب همى شد تا از آبادانى بگسست و به بيابان آمد . پس به بيابان اندر شد تا رودى ريگ پيش آمدش روان ، همى رفت چون آب . پس گذر نيافت ، و هرگز هيچكس آنجا نرسيده بود ، و آنجا بماند ندانست كه چه كند .
پس يك مرد را اختيار كرد نام وى عمرو بن عاد و گفت : بدين ميان ريگ اندر شو تا چه بينى ؟ آن مرد به ميان ريگ اندر رفت ، موج ريگ اندر آمد و او را فرو برد و هيچكس خبر او نيافت . و اين ملك بر لب آن رود بتى كرد از مس ، و آن بت را بر سنگى دوخت و بر آن بت بكند كه اين پسر انعم الحميرى نگاشت ، و او از زمين مغرب بيامد تا ايدر ، و گذر نيافت . هر كه ايدر رسد بايد كه باز گردد كه از آن سوى گذر نيست . و از آنجا بازگشت و به يمن باز رفت و بمرد .
و از پس ياسر ملكى بنشست نام وى تبّع بن يزيد ، و به لقب [ ذو الاذعار ] خواندندى ، و اين ملك به يمن بود و به ايام گشتاسپ بود . پس اين تبّع به كنار باديه

480