نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 461
خبر لهراسب بن كىاوخان اروند بن كىپشين بن كيقباد چون لهراسب به ملك بنشست و تاج بر سر نهاد و بر تخت زرّين بنشست ، و تختى بود از زر و گوهرها در او نشانده و چهار پايهء او از ياقوت . و نشست خويش به بلخ اختيار كرد و او را بلخ الحسنا نام كرد . و سپاه بگزيد هر چه از ايشان مردانه تر . همه را روزيها بداد . و بخت النّصر با سپاه به عراق فرستاد و گفت : زمين شام و عراق و يمن تا حدّ مغرب ترا باد و از اهواز تا حدّ روم نيز ترا ، و من به بلخ الحسنا بنشينم تا حدّ ترك نگاه دارم . پس بخت النّصر با سپاه برفت و همى راند تا لب دجله ، و از دجله سوى مصر بگذشت و به شام شد بر راه دمشق ، و با مردم شهر دمشق صلح كرد و آن شهر بگرفت ، و مردى را به زمين بيت المقدّس فرستاد . و آنجا ملكى بود از بنى اسرائيل از فرزندان داود ، آن ملك با سرهنگ بخت النّصر صلح كرد ، و آن سرهنگ از او مهتران بنى اسرائيل گروگان بستد و بازگشت . چون به شهر طبريه رسيد ، طبريه شهرى است از شهرهاى شام بنزديك دمشق ، او را خبر آمد كه بنى اسرائيل بر آن ملك بيرون آمدند و او را گفتند : تو حرب نكردى و ما را خيانت كردى ، ما ترا به ملكى نپسنديم . او را بكشتند و حرب بياراستند . آن سرهنگ خبر به بخت النّصر نبشت . بخت النّصر او را جواب داد كه هم بر آنجا بنشين تا من بيايم و با همديگر به حرب ايشان رويم . و آن مردمان را كه گروگان ستده بودند همه را بكشتند . پس
461
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 461