responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 412


خبر سليمان بن داود عليهما السّلام پس از داود سليمان عليه السّلام به ملك بنشست و بنى اسرائيل هم بر او اتّفاق كردند و او را پذيرفتند . و خداى عزّ و جلّ او را ملكى با پيغمبرى بداد و ميراث داد هم ملك و هم پيغمبرى ، چنان كه گفت : * ( وَآتَيْناه الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطابِ 38 : 20 ) * . يعنى الملك و الحكمة . و ديگر گفت : * ( وَوَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ 27 : 16 ) * . و سليمان در عهد پدر [ خليفت ] پيامبر بود و ملك ، و خداى عزّ و جلّ او را حكمت و قضا آموخته بود ، چنان كه گفت : * ( فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَكُلًّا آتَيْنا حُكْماً وَعِلْماً 21 : 79 ) * . و اين به گاه داود بود . چون داود به حكم بنشستى ، هر حكمى كه به داود آوردندى بر سليمان عرضه كردندى .
چنان كه گفت : * ( وَداوُدَ وَسُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ في الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيه 21 : 78 ) * . و حكم بر هر دو اضافت است ، و اين به خصومت كشت ، داود حكمى كرد و سليمان ديگر . پس داود عليه السّلام به حكم سليمان باز آمد و خداى عزّ و جلّ حكم هر دو بپسنديد و گفت : غَنَم وَالْقَوْمِ * ( وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ 21 : 78 - 79 ) * . گفت : هر دو را علم داده بوديم و ليكن حقيقت حكم اين خصومت مر سليمان را فهم داديم .
و قصهء آن چنان بود كه روزى داود به ميان خلق اندر نشسته بود ، دو مرد پيش او آمدند ، يكى گفت : مرا زمينى بود كشته و دانه گرفته ، و حرث آن را خوانند كه زرد گشته باشد و زرع آن را گويند كه هنوز سبز باشد ، و اين مرد را گوسپندان ميان او [ و ] انبازان بود . غَنَمُ الْقَوْمِ يعنى الشُرّكاء . گفت : به شب گوسپندان را به چرا آوردند و به

412

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 412
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست