responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 39


پسر مقفّع كه دبير او بود گفتش كه از كسرى انوشيروان چيزى مانده است كه از هيچ پادشاه نمانده است . مأمون گفت : چه ماند ؟ گفت : نامه‌اى از هندوستان بياورد آنكه برزويه طبيب از هندوى به پهلوى گردانيده بود ، تا نام او زنده شد ميان جهانيان ، و پانصد خروار درم هزينه كرد . مأمون آن نامه بخواست و آن نامه بديد . فرمود دبير خويش را تا از زبان پهلوى به زبان تازى گردانيد .
نصر بن احمد اين سخن بشنيد . خوش آمدش . دستور خويش را ، خواجه بلعمى ، بر آن داشت تا از زبان تازى به زبان پارسى گردانيد تا اين نامه به دست مردمان اندر افتاد ، و هر كسى دست به دو اندر زدند ، و رودكى را فرمود تا به نظم آورد ، و كليله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاد و نام او بدين زنده گشت ، و اين نامه از او يادگارى بماند . پس چينيان تصاوير اندر افزودند تا هر كسى را خوش آيد ديدن و خواندن آن . » ( بيست مقاله ، صص ( 33 - 31 ) .
ترجمهء تاريخنامهء طبرى در آثار بازماندهء پيشين ، جاى به جاى سخن از ترجمهء تاريخ طبرى رفته است . و در اشاره‌اى كه امير سامانى منصور بن نوح سامانى به ابو على محمد بن محمّد بلعمى ، در بارهء ترجمهء تاريخ كبير محمّد بن جرير طبرى كرده است ، جاى ترديد نيست .
در روايتهايى كه از ترجمهء تاريخنامهء طبرى به جاى مانده است دو مقدّمه ديده مىشود : مقدّمه‌اى كه به زبان فارسى است ، و مقدّمه‌اى ديگر به زبان تازى . و در اين هر دو مقدّمه بصراحت اشاره بدين نكته ديده مىشود .
من كه سالى چند از عمر را بر سر سنجيدن نسخه هاى ترجمهء تاريخنامهء طبرى صرف كردم ، به قرينه هايى كه از اين پس ياد خواهم كرد ، انتساب اين اثر را به بلعمى نادرست مىدانم .
در شاهدهايى كه آوردم بىشائبهء جانبدارى و ميل و محابا ، اهتمام اميران و وزيران سامانى را در بزرگداشت و حمايت و تشويق نويسندگان و شاعران و دانشمندان باز نمودم ، از مراتب فضل و دانش وزيران آن روزگار ، به ويژه دودمان

مقدمه 39

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 39
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست