نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 38
< شعر > در مدح تو به صورت تضمين ادا كنم يك بيت رودكى را در حقّ بلعمى صدر جهان جهان همه تاريك شب شدست از بهر ما سپيدهء صادق همى دمى < / شعر > در تاريخ بيهقى نيز اشارهاى آمده است : چنان خواندم در اخبار سامانيان كه نصر احمد سامانى هشت ساله بود كه از پدر بماند ، كه احمد را به شكارگاه بكشتند و ديگر روز آن كودك را بر تخت بنشاندند به جاى پدر . آن شير بچه ملكزادهاى سخت نيكو بر آمد و بر همه آداب ملوك سوار شد و بىهمتا آمد . . . يك روز خلوتى كرد با بلعمى كه بزرگتر وزير وى بود ، و بو طيّب مصعبى صاحب ديوان رسالت ، و هر دو يگانهء روزگار بودند در همهء ادوات فضل . ( - تاريخ بيهقى . تصحيح دكتر على اكبر فياض ، چاپ دوم ، صص 27 - 126 ) . نويسندهء نسائم الاسحار من لطائم الاخبار مىگويد : « الوزير ابو الفضل البلعمى روى رزمهء وزراى عجم و طرّاح حلَّهء قهارمهء امم بوده است ، و اوّل پادشاهان سامانى اسماعيل بن احمد وزارت بر وى تقدير كرد . » ( به تصحيح و تعليق محدّث ارموى ، ص 35 ) . نكتهاى دلپذير در بارهء ابو الفضل بلعمى در مقدمهء شاهنامهء ابو منصورى آمده است ، آنجا كه سخن از كليله و دمنه مىگويد : « مأمون پسر هارون الرّشيد منش پادشاهان و همّت مهتران داشت . يك روز با مهتران نشسته بود . گفت : مردم بايد كه تا اندر اين جهان باشند و توانايى دارند بكوشند تا از او يادگارى بود تا پس از مرگ او نامش زنده بود . عبد الله
مقدمه 38
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 38