responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 371


خبر بيرون آمدن يوشع بن نون با بنى اسرائيل از تيه و حرب كردن ايشان با جبّاران و حديث بلعام با عور آنكه خداى تعالى اندر شأن او همى گويد : * ( وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناه آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَه الشَّيْطانُ فَكانَ من الْغاوِينَ 7 : 175 ) * . چنين گويند كه از پس مرگ موسى [ بنى اسرائيل ] هفت سال اندر تيه بماندند تا چهل سال تمام شد . خداى عزّ و جلّ يوشع را پيغمبرى داد و بفرمود كه بنى اسرائيل را از تيه بيرون آور و بدان شهرستانها بر تا با آن جبّاران حرب كنند و آن شهرستانها بگشايند و از آن سپس به مصر باز شوند . و يوشع از بنى اسرائيل بود از سبط يعقوب و نسب او يوشع بن نون بن افراييم بن يوسف بن يعقوب عليهم السّلام بود . و مادر يوشع مريم بود ، خواهر موسى ، آنكه چون موسى را به تابوت اندر نهادند و به آب انداختند ، اين خواهر بر لب دريا از پس تابوت همى شد به فرمان مادر ، چنان كه خداى تعالى گفت : * ( وَقالَتْ لأُخْتِه قُصِّيه 28 : 11 ) * .
پس يوشع بنى اسرائيل را از تيه بيرون آورد . و آن مردمان كه موسى را گفتند ما بدين حرب نياييم ، تو برو با خداى خود و جنگ كن . هيچكس نمانده بود ، و آنكه از تيه بيرون شدند فرزندان ايشان بودند و آن قوم همه شده بودند مگر يوشع بن نون و كالب بن يوفنا ، و كالب يار يوشع بود ، و ايشان آن دو مرد بودند كه خداى تعالى گفت : * ( قال رَجُلانِ من الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ الله عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ 5 : 23 ) * .
پس يوشع لشكر بكشيد تا بدان شهرستانها ، نخست به شهر اريحا رسيد و با

371

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 371
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست