responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 367


خبر وفات موسى و هارون عليهما السّلام وفات موسى و هارون عليهما السّلام اندر تيه بود . چون بنى اسرائيل اندر تيه بماندند ، موسى و هارون با ايشان صبر همى كردند . چون وقت مرگ ايشان آمد و خداى خواست كه ايشان را نزد خويش برد ، اندر سال سىام موسى را وحى آمد از خداى كه من هارون را بدان وقت پيش خود خواهم بردن . موسى چشم همى داشت .
چون بدان وقت رسيد كه خداى عزّ و جلّ موسى را وعده كرده بود ، موسى هارون را از بنى اسرائيل جدا كرد و بيرون برد به فرسنگى چند كه كس ايشان را نديد . پس اندر آن بيابان درختى ديد . برفت و بنزديك آن درخت شد ، به زير درخت اندر تختى ديد آراسته به فرشهاى متلوّن . هارون گفت : يا موسى ! اين كه را است ؟ گفت على الحال اين را خداوندى بود . گفت : مرا آرزو آمد كه بر سر آن تخت بخسبم . موسى گفت : روا بود . گفت : ترسم كه خداوند اين بيايد و بر من خشم گيرد و جنگ كند .
موسى گفت : من اينجا بنشينم تا اگر كسى آيد ترا چيزى نگويد . هارون بر آن تخت بخفت . چون خوابش ببرد ، جان از او جدا شد و خداى عزّ و جلّ هارون را با آن تخت با آسمان برد . و گروهى گويند زمين باز شد و آن تخت آنجا شد ، و موسى آن جايگه را نشان كرد و آن گور هارون است .
پس موسى عليه السّلام نزد قوم آمد گفتا : خداى عزّ و جلّ هارون را پيش خويش برد ، آنگاه گور او را نشان كردم . بنى اسرائيل گفتند : موسى هارون را بكشت

367

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 367
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست