responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 102


خبر پادشاهى ضحّاك و اين ضحّاك اژدهاق خواندندى و از قبل آن گفتند [ ى ] كه بر دو كتف او پاره‌اى گوشت بود بزرگ بر رسته دراز و سر آن بر كردار مار بودى و آن را زير جامه اندر داشتى ، و هر گاه كه جامه از كتف باز كردى ، به جادوى چنان نمودى كه آن دو اژدها است . و از اين قبل مردمان از او بترسيدى و عرب او را ضحّاك خواندندى ، و مغان گويند كه بيورسب بود ، و اين خلاف است كه بيورسب به وقت نوح بود ، و اين ملكى بود ستمگار و همه ملوك جهان را بكشت و خلق را به بتپرستى خواندى و بدين سبب خلق را همى كشت ، و به ايّام هيچ ملكى چندان خون ريخته نشد كه به ايّام او .
تازيانه زدن و بر دار كردن ، او آورد و هزار سال پادشاهى براند ، و همه خلق جهان از او ستوده شدند .
پس چون خداى عزّ و جلّ خواست كه آن پادشاهى از او بستاند ، چون هشتصد سال از پادشاهى او بگذشت ، آن گوشت پاره كه بر دوش او بود ريش گشت و درد گرفت و بىقرار گشت ، و هيچ خلق علاج آن ندانست . تا شبى گويند به خواب ديد كه كسى گويد كه اين ريش را به مغز سر آدمى علاج كن . ديگر روز مغز مردم برنهاد و دردش كمتر شد . پس هر روز دو مرد را بكشتى و آن مغز سر او بفرمودى گرفتن و بر آن ريش نهادن ، تا دويست سال بر اين بگذشت و خلقى كه اندر همه جهان به زندان بودند بكشت . پس مردم بىگناه را هر روز دو مرد را بكشتى و مغزشان بيرون

102

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 102
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست