responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 812


رحمت خدا بر تو باد كه چه حيات و ممات پاك و طيبى داشتى . سپس روپوش راانداخت و سريعا به مسجد رفت و مردم را لگد مال كرد تا خود را به منبر رسانيد . عمر ، ابوبكر را كه ديد نشست ابوبكر ايستاد وشهادتين را جارى كرد و گفت : خداوند پيامبرش را نزد خود برد ، او پشت سر شما زنده است و شما را هم به مرگ خود مژده مىدهد ، تا آنجا كه كسى جز خدا باقى نخواهد ماند . خداوند مىفرمايد ( وما محمد الا رسول . . . وسيجزى الله الشاكرين ) عمر گفت : آيا اين آيه در قرآن است ؟ بخدا قسم تا به امروز نمىدانستم اين آيهدر قرآن نازل شده است . ابوبكر آيات ديگرى را خواند ( انك ميت وانهم ميتون ) ( كل شىء هالك الا وجهه له الحكم واليه ترجعون ) ( كل من عليها فان ويبقى وجه ربك ذو الجلال و الاكرام ) ( كل نفس ذائقة الموت وانما توفون اجوركم يوم القيامة ) سپس به عمر گفت : خداوند آنقدر محمد صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را عمر داد تا دين خدا را بپاداشت و امر الهى را آشكار نمود . ورسالت خدا را به انجام رسانده و جهاد نمود تا آنكه خدا او را به سوى خود برد . راه هدايت را براى شما باقى گذاشت ، ديگرهرگز كسى بدون دليل و برهان گمراه و هلاك نخواهد شد . خدا زنده است و هرگزنمىميرد ، و هر كس كه محمد ( صلى الله عليه وآله ) را مىپرستيده بداند كهخدايش مرده است . . . سپس گفت : اكنون اين شما و اين بدن دوست و صاحب شما ورفت . مهاجرين دور او را گرفتند . عده‌اى هم گفتند نزد انصار برويم كه آنها هم در اين حق شريكند . انصار مشغول مشورت بودند ، يكى از آنها گفت : اميرى از ماو اميرى از شما . عمر دست ابوبكر را گرفت و گفت : دو شمشير در يك غلاف نمىگنجد ، سپس گفت : اين آيه مخصوص كيست ( اذ هما فى الغار اذ يقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا ) ( آنگاه كه آندو در غار بودند ، او به دوستش گفت غمگين مباش خدا با ماست ) سپس دست ابوبكر را باز كرد و به آن زد و گفت : مردم با او بيعت كنيد كه همه بيعت كردند .
< فهرس الموضوعات > شعار هر كس كه محمد ( صلى الله عليه وآله ) را مىپرستيد ، بداند كه مرد ، در آن واحد در مكه و مدينه سر داده شد ! !
< / فهرس الموضوعات > شعار هر كس كه محمد ( صلى الله عليه وآله ) را مىپرستيد ، بداند كه مرد ، در آن واحد در مكه و مدينه سر داده شد ! !
< فهرس الموضوعات > معناى شعار اينست كه محمد و بنى هاشم تمام شد ، دين و دولتش از آن قريش شد ! !
< / فهرس الموضوعات > معناى شعار اينست كه محمد و بنى هاشم تمام شد ، دين و دولتش از آن قريش شد ! !
- الدر المنثور ج 2 ص 82 حاكم و بيهقى در الدلائل از حسن بن محمد روايت مىكند : عمر گفت يا رسول اللهاجازه بده دندانهاى سهيل بن عمرو را بكشم تا ديگر نتواند عليه تو سخنرانى كند ، حضرت فرمود : او را رها

812

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 812
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست