شده بود ( يا ايها النبى لم تحرم ما احل الله لك ) تا آخر سوره تحريم ، و حضرت هم از قسم خود دست كشيد .
< فهرس الموضوعات > مىگويند : حفصه هم مانند پدرش به پيامبر صلى الله عليه وآله مىآموخت چه چيزى جايز است و چه چيزى حرام ! !
< / فهرس الموضوعات > مىگويند : حفصه هم مانند پدرش به پيامبر صلى الله عليه وآله مىآموخت چه چيزى جايز است و چه چيزى حرام ! !
. . . . . . تا آنكه روزى حفصه گفت : يا رسول الله حاجتي دارم . پولى پيش پدرم دارم ، اگر اجازه بدهى بروم بياورم ، حضرت هم اجازه داد . سپس حضرت بدنبال كنيزش ماريه ( قبطيه ) فرستاد . و او را به خانه حفصه آورد و با او نزديكى كرد ، اتفاقا حفصه از راه رسيد ، ديد در بسته است همانجا نشست ، با آنكه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در حاليكه خسته و عرق ميريخت . از خانه خارج شد ، حفصه گريه ميكرد ، حضرت پرسيد : چرا گريه ميكنى ؟ گفت : به من اجازه دادى بروم بخاطر آنكه چنين كارى بكنى ؟ كنيزت را به خانه من آوردى و در رختخواب من با او نزديكى كردي ، بخدا قسم ، اين كار براى تو حلال نيست . حضرت فرمود : بخدا قسم راست نميگويى . آيا او كنيز من نيست ؟ آيا خدا او را براى من حلال نكرده است . اما براى رضايت تو ، من او را بر خودم حرام كردم . از اين قضيه كسى را خبر نكن ، اين امانت . پيش تو باشد . اما بمحض آنكه حضرت از آنجا خارج شد ، عائشه را خبر كرد و قضيه را برايش گفت ، به او مژده داد كه حضرت كنيزى را بر خودش حرام كرد و خدا ما را از شر او خلاص نمود ، كه اين آيه نازل شد ( يا ايها النبى لم تحرم ما احل الله لك . . . . ) و ( وان تظاهر عليه ) كه مراد از آن دو زن كه در آيه به آنها اشاره شده ، عائشه و حفصه مىباشند كه خيانت در امانت كرد وسر حضرت را فاش كردند .
< فهرس الموضوعات > مىگويند : حفصه و پدرش عمر هر دو از طلاق مجدد مىترسيدند ! !
< / فهرس الموضوعات > مىگويند : حفصه و پدرش عمر هر دو از طلاق مجدد مىترسيدند ! !
4671 - ابن عمر مىگويد : عمر پيش حفصه رفت ، ديد دارد گريه مى كند ، پرسيد : چه شده ؟ شايد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم طلاقت داده ؟ يكبار طلاقت داد ، ولى بخاطر من رجوع كرد ، بخدا قسم اگر بار ديگر طلاقت دهد ، ديگر هرگز با تو صحبت نخواهم كرد .
4673 - عمر مىگويد : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم با زنانش قهر كرده و يك ماه از آنان كناره گرفت . و آن زمانى بود كه حفصه سر آن حضرت را پيش عائشه فاش كرد . حضرت هم تصميم گرفت يك ماه به هيچ كدام از آنان نزديك نشود ، پس از بيست و نه روز ، نزد ام سلمه

706