ابن سعد از انس روايت مىكند : آيه حجاب در سال پنجم هجرى زمانيكه من پانزده سال داشتم نازل شد ، و آن زمانى بود كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم با زينب بنت جحش ازدواج نمود ، از زمان نزول آيه به بعد ديگر حضرت زنانش را مىپوشانيد .
ابن سعد از صالح بن كيسان روايت مىكند : آيه حجاب درباره زنان رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در ذى قعده سال پنجم هجرى نازل شد .
ابن ابى حاتم و ابن مردويه از ابن عباس روايت مىكنند : آيه ( وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله . . . ) ( شما حق نداريد رسول خدا صلى الله عليه وآله را بيازاريد . . . ) درباره شخصى نازل شد كه قصد داشت پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم با يكى از زنان آن حضرت ازدواج كند . سفيان مىگويد : آن زن عائشه بود .
ابن مردويه از ابن عباس روايت مىكند : شخصى گفت اگر محمد صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از دنيا برود ، با عائشه ازدواج خواهم كرد . كه اين آيه نازل شد ( وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله ) ابن جرير و ابن ابى حاتم از عبد الرحمان بن زيد بن اسلم روايت مىكنند : خبر به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رسيد ، شخصى مىگويد : اگر حضرت از دنيا برود ، با فلانى ( يكى از همسران آن حضرت ) ازدواج خواهم كرد . حضرت از اين خبر خيلى ناراحت شد كه اين آيه نازل گشت ( وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله . . . ) ابن ابى حاتم از سدى روايت مىكند : طلحة بن عبيد الله گفته بود : محمد ( صلى الله عليه وآله ) بعد از ما با زنان ما ازدواج مىكند و اجازه نمىدهد با دختر عموهاى خودمان ( كه همسر آن حضرت بود ) صحبت كنيم . چنانچه آن حضرت از دنيا برود ، ما هم با زنان او ازدواج خواهيم كرد كه آيه ( وما كان لكم ان تؤذوا رسول الله . . . ) نازل شد . عبد الرزاق و عبد بن حميد و ابن منذر از قتاده روايت مىكند : طلحة بن عبيد الله مىگفت : اگر پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از دنيا برود ، با همسرش عائشه ازدواج خواهم كرد ، كه اين آيه نازل شد ( وما كان لكم ان تؤذووا رسول الله . . . ) ابن سعد از ابوبكر بن محمد بن عمرو بن حزم روايت مىكند : آيه ( و ما كان لكم ان تؤذوا رسول الله ) درباره طلحة بن عبيد الله نازل شد كه گفته بود : اگر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از دنيا برود با عائشه ازدواج خواهم كرد . ابن جرير از ابن عباس روايت مىكند : يكى از زنان رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم دختر عموى شخصى بود ، آن شخص روزى مشغول صحبت با دختر عمويش بود كه حضرت از راه رسيد و به او فرمود : ديگر چنين كارى نكن . شخص عرض كرد : يا

693