responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 634


< فهرس الموضوعات > * فصل چهارم : عمر شريك پيامبر در نبوت < / فهرس الموضوعات > * فصل چهارم : عمر شريك پيامبر در نبوت < فهرس الموضوعات > * * اعتراضات عمر بر پيامبر صلى الله عليه وآله و ادعاى عمر كه پيامبر صلى الله عليه وآله اشتباه مىكند و او آنها را اصلاح مىنمايد < / فهرس الموضوعات > * * اعتراضات عمر بر پيامبر صلى الله عليه وآله و ادعاى عمر كه پيامبر صلى الله عليه وآله اشتباه مىكند و او آنها را اصلاح مىنمايد < فهرس الموضوعات > * * * اعتراضات عمر به پيامبر صلى الله عليه وآله در فديه گرفتن آن حضرت از اسراء بدر < / فهرس الموضوعات > * * * اعتراضات عمر به پيامبر صلى الله عليه وآله در فديه گرفتن آن حضرت از اسراء بدر < فهرس الموضوعات > عمر دوست مهربان قريش ، به پيامبر صلى الله عليه وآله مىگويد : تو حق ندارى از آنها اسير بگيرى ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر دوست مهربان قريش ، به پيامبر صلى الله عليه وآله مىگويد : تو حق ندارى از آنها اسير بگيرى ! !
- مجمع الزوائد ج 6 ص 73 ابوايوب انصارىمىگويد : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در مدينه فرمود : خبردار شده‌ام قافله ابوسفيان در راه است ، آيا حاضريد به آنها حمله كنيم ، شايد خداوند غنائمى روزى ما كند ؟ عرض كرديم : بله حاضريم . پس از يكى دو روز فرمود : نظرتان درباره آن قافله چيست ؟ گويا از حركت شما باخبر شده‌اند ؟ گفتيم بخدا قسم ما طاقت جنگ نداريم اما فعلا قصد داريم به قافله حمله كنيم . دوباره پرسيد ، همان جواب را داديم ، مقداد بن عمرو گفت : يا رسول الله ما ، مانند قوم موسى نيستيم كه بگوئيم تو و خدايت بجنگيد و ما هم اينجا مىمانيم . ابو ايوب ( راوى حديث ) مىگويد : همه ما انصار آرزو كرديم كاش ما هم مانند مقداد بن عمرو چنان چيزى گفته بوديم ، كه از ثروت زياد هم براى ما بهتر بود . آنگاه اين آيه نازل شد ( كما اخرجك ربك من بيتك و ان فريقا من المؤمنين لكارهون يجادلونك في الحق بعد ما تبين كانما يساقون الى الموت و هم ينظرون ( همچنانكه خدا ترا از خانه‌ات براى حق بيرون كرد ، در حالى كه گروهى از مؤمنين كراهت از جنگ دارند و با تو بر سر حق مجادله مىكنند ، در حالى كه آنرا مىشناسند ، و چنان بسوى جنگ مىروند گويا جان از بدنشان مىرود . ) سپس اين آيه نازل شد ، انى معكم فثبتوا الذين آمنوا . . . . . ) و آيه ( و اذ يعدكم الله احدى الطائفتين انها لكم . . . . ) كه با نزول اين آيات دانستيم فتح و پيروزى از آن ماست كه يا خود كفار بدست ما اسير مىشوند و يا قافله و كاروان تجارتى بدست ما مىافتد . سپس حضرت نگاه كرد و فرمود : كه سياهىهائى را مىبينم ، خودشان هستند ، خودشان هستند ، بيائيد خودمان را بشماريم ، شمرديم ، سيصد و سيزده نفر بوديم ، تعداد را به عرض حضرت رسانديم ، خوشحال شد و فرمود : عده ما باندازه ياران طالوت است . صف كشيديم ، يكى از ما جلوتر از صف رفت ، حضرت به او فرمود : با من حركت كن ، سپس دست به دعا برداشت و عرض كرد : خدايا وعده‌ات را درباره ما عملى ساز . ابن رواحه عرض كرد : يا رسول الله خدا

634

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 634
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست