responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 623


بدر و حديبيه را آمرزيده است . مرا درباره دامادهايم و كسانى كه من داماد آنها هستم و اصحابم مراعات كنيد . مبادا به آنها ظلم كنيد ، كه ظلم به ايشان هرگز بخشيده نخواهد شد .
اى مردم ، زبان خود از مسلمانان برداريد و پس از مرگ چيزى جز خير و نيكى درباره آنان نگوئيد . . . . . .
ولسان الميزان : ج 3 ص 122 < فهرس الموضوعات > چگونه پيامبر صلى الله عليه وآله از عمر راضى بود در حاليكه عمر مانع وصيت آن حضرت قبل از وفات شده و حضرت او را از اتاق بيرون كرد ، پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت و حسرت وصيت بر دلش ماند ! !
< / فهرس الموضوعات > چگونه پيامبر صلى الله عليه وآله از عمر راضى بود در حاليكه عمر مانع وصيت آن حضرت قبل از وفات شده و حضرت او را از اتاق بيرون كرد ، پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت و حسرت وصيت بر دلش ماند ! !
- بخارى ج 7 ص 8 عمر از عبيد الله بن عبدالله از ابن عباس روايت مىكند :
ابراهيم بن موسى . . . . . از ابن عباس روايت مىكند : هنگام وفات رسول خدا صلى الله عليه ( واله ) وسلم عده‌اى حاضر بودند من جمله عمر بن خطاب ، پيامبر صلى الله عليه ( واله ) وسلم فرمود : براى من كاغذ و دفترى بياوريد تا چيزى بنويسم كه هرگز گمراه نشويد ، عمر گفت : او از درد چنين مىگويد ، مردم قرآن در ميان شماست ، قرآن ما را بس است ، بين حاضرين اختلاف شد ، يكى گفت دفتر بياوريد ، يكى گفت نياوريد ، اختلاف كه بالا گرفت ، حضرت آنها را بيرن كرد . ابن عباس مىگفت ، مصيبت چه مصيبتى ، مانع شدند كه رسول خدا وصيتش را بنويسد .
< فهرس الموضوعات > * * * عمر و سپاه اسامه < / فهرس الموضوعات > * * * عمر و سپاه اسامه < فهرس الموضوعات > ابوبكر و عمر دو تن از سربازان سپاه اسامه ! !
< / فهرس الموضوعات > ابوبكر و عمر دو تن از سربازان سپاه اسامه ! !
- كنز العمال ج 10 ص 570 30264 - عروه مىگويد : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) قبل از وفات سپاهى را كه عمر و ابوبكر هم در آن بودند به فرماندهى اسامة بن زيد تجهيز نمود . مردم از اينكه آن حضرت جوانى را فرمانده آنان كرده بود ( اسامه در آنروز هجده يا نوزده سال داشت ) ناراحت بوده و اعتراض مىكردند ( البته ممكن افرادى مثل ابوبكر و عمر مردم را تحريك مىكردند كه اعتراض كنند ) . رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم خطبه خوانده و فرمود : عده‌اى از شما طعنه مىزنيد و اعتراض مىكنيد كه چرا اسامه را فرمانده كرده‌ام ، شما آنزمان كه پدرش ( زيد بن حارثه ) را هم

623

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 623
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست