responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 607


عليه السلام ) شكايت نكنيد ، او درباره خدا و راه خدا بسيار خشن و سفتگير است ، و هيچ كس حق شكايت از او را ندارد .
احمد . . . . . از بريده روايت مىكند : همراه على ( عليه السلام ) در يمن براى جهاد بوديم ، از آن حضرت سختيهائى ديديم ، هنگامى كه نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم برگشتيم ، از او ( على عليه السلام ) شكايت كرده و عيبهائى از او ذكر كردم ، ديدم رنگ صورت حضرت تغيير كرد ، فرمود : بريده ، آيا من اولى و سزاوارتر به مؤمنين از خودشان نيستم ، عرض كردم : بله ، فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه . . . .
نسائى در سنن . . . . . . از زيد بن ارقم روايت مىكند : هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از حجة الوداع برگشت در محل غدير خم پياده شد و دستور داد محلى را از خار و درختان پاك كرده ، سپس فرمود : گويا اجل من نزديك است ، من دو چيز گرانبها را در ميان شما به امانت مىگذارم ، كتاب خدا و عترتم را ، ببينم چگونه آنها را حفظ مىكنيد ، اين دو از هم جدا نخواهند شد ، تا در كنار حوض ( كوثر بر من وارد شوند . خدا مولاى من است و من مولاى هر مؤمن ، سپس دست على ( عليه السلام ) را گرفت و فرمود : من كنت مولاه فهذا مولاه ، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه ( هر كس را كه من مولاى اويم ، پس اين على مولاى اوست ، خدايا دوستش را دوست بدار و دشمنش را دشمن ) . . . .
ابن ماجه . . . از براء بن عازب روايت مىكند : همراه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) و سلم از حجة الوداع برمىگشتيم ، در راه پياده شد و دستور داد همه جمع شوند ، سپس دست على ( عليه السلام ) را گرفت و فرمود : من از مؤمنين به خودشان اولى و سزاوارتر نيستم ؟ گفتند : بله ، فرمود : آيا من از مؤمن بخودش سزاوارتر نيستم ؟ گفتند : بله . فرمود : پس اين ( على عليه السلام ) مولاى كسى است كه من مولاى اويم ، خدايا دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار .
حافظ ابويعلى موصلى . . . . . از براء بن عازب روايت مىكند : همراه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در غدير خم پياده شديم ، حضرت دستور داد همه براى نماز جمع شوند سپس زير دو درخت را تمييز كرد و نماز ظهر را خواند ، سپس دست على ( عليه السلام ) گرفت و فرمود : اى مردم آيا من به مؤمنين از خودشان سزاوارتر نيستم ؟ گفتند : بله فرمود : آيا من نسبت به مؤمن از خودش سزاوارتر نيستم ؟ گفتند : بله . آنگاه دست على ( عليه السلام ) را گرفت و بلند كرد و

607

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 607
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست