responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 505


- بخارى ج 1 ص 88 حسن مىگويد مادامى كه شخص حدثى از او سر نزند ، تيمم براى او كافى است ، همچنانكه ابن عباس با داشتن تيمم امام جماعت شد . . . . . . . مسدد . . . . . از عمران روايت مىكند : در سفر همراه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بوديم آخرهاى شب براى استراحت توقف كرديم ، از خستگى دراز كشيديم ، كه براى مسافر شيرين‌تر از آن وجود ندارد ، نفهميديم چقدر خوابيديم ، حرارت خورشيد بيدارمان كرد ، اول فلانى سپس فلانى و . . . عمر بن خطاب چهارمين نفرى بود كه بيدار شد ، ولى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) و سلم هنوز خواب بود و هيچكس او را بيدار نمىكرد تا خودش بيدار شود ، عمر كه بيدار شد با صداى بلندش شروع به تكبير گفتن كرد ، آنقدر گفت تا حضرت بيدار شد ، سپس به حضرت گفتند كه نماز قضا شد . فرمود : مانعى ندارد ، حركت كنيد ، مقدار كمى كه رفتند ، پياده شد و وضو گرفت و به جماعت نماز را خواندند . فقط يك نفر نماز نخواند ، علت را پرسيدند ، گفت جنب شدم ، و آب نبود كه غسل نمايم ، حضرت فرمود : تيمم كن .
- مسلم ج 2 ص 140 احمد بن سعيد بن صخر دارى . . . . . از عمران به حصين روايت مىكند : در سفر همراه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بوديم ، به شب برخورديم ، براى استراحت پياده شده ، خوابيديم . يك وقت بيدار شديم كه خورشيد بالا آمده بود ، اولين كسى كه بيدار شد ، ابوبكر بود . پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم وقتى مىخوابيد كسى بيدارش نمىكرد تا خود بيدار شود ، اما عمر كه بيدار شد ، با صداى بلند شروع به تكبير گفتن كرد ، آنقدر گفت تا حضرت بيدار شد ، ديد كه آفتاد زده است ، فرمود : حركت كنيد ، پس از قدرى حركت پياده شد ، نماز را به جماعت خوانديم .
اسحاق بن ابراهيم حنظلى . . . . از عمران بن حصين روايت مىكند : در سفر همراه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بوديم ، به شب برخورديم ، براى استراحت پياده شده ، خوابيديم . يكوقت بيدار شديم كه خورشيد بالا آمده بود ، اولين كسى كه بيدار شد ، ابوبكر بود . پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم وقتى مىخوابيد كسى بيدارش نمىكرد تا خود بيدار شود ، اما عمر كه بيدار شد ، با صداى بلند شروع به تكبير گفتن كرد ، آنقدر گفت تا حضرت بيدار شد ، ديد كه آفتاب زده است ، فرمود : حركت كنيد ، پس از قدرى حركت پياده شد ، نماز را به جماعت خوانديم .

505

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 505
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست