جواب داد : من اوس و خزرج را تشخيص نمىدادم فقط مىدانم يازده نفر از شما را به آغوش حور العين فرستادم . . . . . ( علت اين كه ضرار عمر را نكشت بخاطر آن بود كه مىدانست ابو سفيان راضى به قتل عمر نيست . ) < فهرس الموضوعات > شخصيت و تاريخ ضرار دلالت مىكند ، نكشتن عمر از روى حساب بوده است ! ! < / فهرس الموضوعات > شخصيت و تاريخ ضرار دلالت مىكند ، نكشتن عمر از روى حساب بوده است ! ! - سيرة ابن هشام ج 2 ص 548 ضرار بن خطاب فهرى در رثاء و عزاى ابوجهل بن هشام اشعارى سرود به اين مضمون : چشمها از ناراحتى تمام شب را بيدار بود ، و ستارهها را مىنگرند ، گويا خارى در آن فرو رفته ولى نه فقط اشك است كه جاى خواب را گرفته است ، زيرا كه بهترين قريش و محترمترين شخص در روز بدر در كمال عزت و افتخار كشته شد ، من قسم خوردهام پس از ابو جهل هرگز بر كسى گريه نكنم . ( ضرار عاشق ابوجهل و ابوسفيان بود ، لذا در جنگ احد عمر را ديد ولى نكشت چرا كه مىدانست ابوسفيان با عمر دوستى گرمى دارد ، لذا او را بخشيد ) . - سيرة ابن هشام ج 3 ص 663 ابن اسحاق مىگويد : ضرار بن خطاب در جنگ احد اين اشعار را سرود : چرا چشمها بيدارند مگر بيمارند . آيا محبوبى را از دست دادهاند ، يا آنكه دشمن پيدا كردهاند ، شايد بخاطر كينه و نفرتى است كه آتش جنگ را شعلهور كرده است ، اين دشمنان ( مسلمانان ) دست از ستيز بر نمىدارند ، آنها را به خدا قسم داديم ، اما فاميل هم نتوانست آنانرا به آرامش دعوت كند ، هيچ چيزى را جز جنگ نمىپذيرند . و حقد و كينه كاشته و درو مىكنند ، ما هم با سپاه و لشكر به سوى آنان رفتيم ، سپاهى كه فرمانده آن ابو سفيان است كه مانند شير شجاع و بىباك است . جنگ آنان را از منازل و خانههايشان بيرون كشيده و گويا بايد در احد با يكديگر روبرو شويم . < فهرس الموضوعات > * * * عمر در جنگ خندق ( احزاب ) < / فهرس الموضوعات > * * * عمر در جنگ خندق ( احزاب ) < فهرس الموضوعات > عمر اصرار داشت به پيامبر صلى الله عليه وآله بقبولاند كه كفار در جنگ احزاب براى جنگ نيامدهاند ! ! < / فهرس الموضوعات > عمر اصرار داشت به پيامبر صلى الله عليه وآله بقبولاند كه كفار در جنگ احزاب براى جنگ نيامدهاند ! !