responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 474


عقبة بن مكرم العمى . . . از ابن عمر روايت مىكند : عمر مىگفت : خدا با من در سه جا موافقت كرد ، در مقام ابراهيم و در حجاب و درباره اسراء بدر . ( يعنى اينكه خدا در سه مورد نظر مرا تأئيد كرد ، يكى در مقام ابراهيم ، دوم درباره حجاب زنان و سوم در اسراء بدر كه من مخالف فديه گرفتن و موافق كشتن آنها بودم . در حالى كه از روايات قبل روشن شد كه عمر اصلا مخالف اسير گرفتن بود ، و مىگفت بايد بدون قيد آزاد شوند . ) - مسند احمد ج 1 ص 383 عبدالله . . . از عبدالله روايت مىكند : در جنگ بدر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از اصحاب پرسيد : با اسراء چه كنيم ؟ ابوبكر گفت : يا رسول الله اين قوم و قبيله تو هستند ، آنها را نگهدار و با عجله در مورد آنها تصميم نگير ، شايد خداوند توبه آنها را بپذيرد . عمر گفت : يا رسول الله ، آنها ترا بيرون و تكذيب كردند ، همه را بكش . عبدالله بن رواحه گفت : همه را در صحرا جمع كن و آتش بزن . عباس گفت : با اين كارها قطع رحم كردى . رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بدون آنكه چيزى بگويد ، رفت ، عده‌اى مىگفتند نظر ابو بكر را مىپذيرد ، عده‌اى مىگفتند نظر عمر را وعده‌اى نظر عبدالله بن رواحه را . حضرت برگشت و فرمود : خداوند دل عده‌اى را چنان نرم و ملايم مىكند ، ملايمتر از شير و دل بعضى را چنان سخت مىگرداند ، سخت تر از سنگ . ابوبكر مثل تو مثل ابراهيم عليه السلام است كه به خدا عرض كرد : خدايا هر كس مرا پيروى كرد ، كه هيچ اما اگر مخالفت كرد تو آمرزنده مهربان هستى . مثل عيسى است كه عرض كرد : خدايا اگر عذابشان كنى ، بندگان تو هستند و اگر آنها را ببخشى ، تو عزيز و حكيمى . اما عمر مثل تو مثل نوح است كه از خدا خواست حتى يك كافر هم باقى نگذار و مثل موسى است كه عرض كرد خدايا چنان دلهايشان را سخت كن تا نتوانند ايمان آورده و گرفتار عذاب دردناك گردند . اما مردم شما عيالوار و دست تنگ هستيد ، هيچيك از اسراء حق آزادى ندارند مگر آنكه فديه دهند ، و گرنه كشته خواهند شد . عبدالله بن رواحه گفت : يا رسول الله سهيل بن بيضاء شايد مسلمان شود ، زيرا زمزمه اسلام داشت ، او را از اين حكم مستثنى كن ، اين را گفت ، اما چنان ترسى بر او عارض شد كه خيال كرد الآن از آسمان بر سرش سنگ خواهد باريد ، اينجا بود كه اين آيه نازل شد ( اگر سرنوشت مقدرى نبود بخاطر فديه گرفتن عذاب بزرگى بر شما

474

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 474
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست