< فهرس الموضوعات > عمر زمينهاى زراعتى و باغهاى مختلفى داشت < / فهرس الموضوعات > عمر زمينهاى زراعتى و باغهاى مختلفى داشت - وفاء الوفاء ج 2 ص 1241 شبعان ، ( اسم مكانى ) از جمله صدقات عمر بود . و ص 1175 عمر در منطقه ، جرف ، ملك و املاك داشت . < فهرس الموضوعات > آنقدر در معامله سخت بود كه تا آخرين قران چانه مىزند < / فهرس الموضوعات > آنقدر در معامله سخت بود كه تا آخرين قران چانه مىزند - لسان الميزان ج 2 ص 320 سليمان بن حرب و ديگران از ثابت از انس روايت مىكنند : شخصى اعرابى ( بيابان نشين ) شتر براى فروش آورده بود ، عمر با چوب به شتر مىزد تا از جا بلند شود تا شكم و جاهاى ديگر حيوان را ببيند ، اعرابى گفت ، بىپدر شتر مرا رها كن ، عمر دوباره كار خودش را ادامه داد ، اعرابى گفت : گمان مىكنم تو آدم نابابى هستى ، بالاخره عمر كارش كه تمام شد ، شتر را خريد ، و گفت آنرا بران و پولت را بگير ، اعرابى گفت ، آنچه از حصير و زين ( آنچه كه براى قشنگى و نشستم پشت شتر مىگذارند ) هست برمىدارم ، عمر گفت من شتر را با آنها خريدهام . اعرابى گفت : تو آدم بدى هستى . ( اين قضيه در زمان خلافت عمر اتفاق افتاده است ) بالاخره اختلافشان شد ، در اين بين على ( عليه السلام ) آمد و قضيه را براى ايشان تعريف كردهاند . حضرت به عمر فرمود : اگر شرط كردهاى كه لوازم آلاتى كه بر پشت شتر است ، مال تو باشد ، حق با تو است . و الا مال صاحب آن است ، زيرا كه گاهى براى تزئين مال بيشتر از قيمت خود مال خرج مىكنند . - كنز العمال ج 4 ص 142 انس روايت مىكند : شخصى اعرابى ( بيابان نشين ) شتر براى فروش آورده بود ، عمر با چوب به شتر مىزد تا از جا بلند شود تا شكم و جاهاى ديگر حيوان را ببيند ، اعرابى گفت ، بىپدر شترا مرا رها كن ، عمر دوباره كار خودش را ادامه داد ، اعرابى گفت : گمان مىكنم تو آدم نابابى هستى ، بالاخره عمر كارش كه تمام شد ، شتر را خريد ، و گفت آنرا بران و پولت را بگير ،