اما احمد و ترمذى و ابن سعد آنرا از ابن عمر چنين نقل كرده‌اند : خدايا اسلام را به يكى از اين دو نفر ابوجهل و عمر بن خطاب ، كه نزد تو محبوبترند ، عزت ببخش و عمر بن خطاب نزد خدا عزيزتر بود . كه اين روايت سندش خوب است و ابن حبان آنرا صحيح دانسته و حاكم آنرا از طريق ديگر به لفظ ديگر ، صحيح شمرده است . و ذهبى هم با او موافق مىباشد .
< فهرس الموضوعات > عمرو بن عاص از موقعيت عمر در جاهليت پرده برمىدارد ! !
< / فهرس الموضوعات > عمرو بن عاص از موقعيت عمر در جاهليت پرده برمىدارد ! !
- كنز العمال ج 5 ص 853 14550 - عبدالرحمان بن عبدالعزيز روايت مىكند : عمر بن خطاب ، محمد بن مسلمه را نزد عمرو بن عاص فرستاد و براى او نوشت : شما كارگزاران دست روى اموال مردم گذاشته و حرام جمع كرده و حرام خورده و حرام به ارث گذاشتيد . محمد بن مسلمه انصارى فرستادم تا اموال ترا تقسيم كرد ، لذا اموالت را در اختيار او قرار ده . محمد بن مسلم كه به آنجا رسيد ، عمرو بن عاص به او هديه‌اى داد ولى او نپذيرفت . عمرو گفت چرا قبول نكردى در حاليكه به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم هديه دادم ، قبول نمود . محمد بن مسلمه گفت او پيامبر بود و مىتوانست هر چه را مىخواهد توسط وحى بپذيرد يا رد كند . اگر اين هديه هم برادرانه بود ، من هم قبول مىكردم ، ولى اين هديه‌اى است كه شر بدنبال دارد . عمرو گفت خدا زشت گرداند روزى را كه عمر بن خطاب ، عمرو بن عاص را والى خود كرد . يادم مىآيد كه عاص بن وائل ( پدر عمرو بن عاص ) لباس حرير و طلا باف مىپوشيد و خطاب بن نفيل ( پدر عمر ) هيزم بر خرش بار مىكرد و به مكه مىبرد . محمد بن مسلمه گفت : الآن پدر تو و پدر عمر هر دو در آتشند . ولى عمر از تو بهتر است . و اگر آنروز عمر ترا والى نمىكرد ، الآن خوب بود با چوبدستى بدنبال چراندن شترهايت بودى ، عمرو بن عاص ديد ، بد شد ، گفت : عصبانى شدم و از دهانم پريد ، آنچه را گفتم به كسى مگو ، سپس اموالش را براى او آورد تا تقسيم كند .
< فهرس الموضوعات > كى مسلمانان در مكه با قريشيان جنگيدند ؟ ! !
< / فهرس الموضوعات > كى مسلمانان در مكه با قريشيان جنگيدند ؟ ! !
- اسد الغابه ج 1 ص 59 ارقم بن ابى الارقم نام اصلىاش عبد مناف بن اسد . . . كنيه او ابو عبدالله از كسانى است كه زودتر از ديگران اسلام آورده ، دوازدهمين كسى بود كه مسلمان شد و از سرى اول مهاجرين بوده و در جنگ بدر نيز حضور داشته است . او همان كسى است كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله )

441