responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 387


( يعنى آنها هيچوقت قول به كسى نمىدهند كه بدقولى كنند و آنقدر ضعيف‌اند كه قدرت ظلم به كسى را ندارند ) .
عمر گفت : اين خيلى خوب است ، كاش آل خطاب اين‌گونه بودند :
گفتند :
ولا يردون الماء الا عشية إذا صدر الوراد عن كل منهل هميشه شبها و آخرين نفرى هستند كه براى آب دادن حيوانات خود كنار چشمه مىروند .
( زيرا ترسو هستند و كسى آنها را راه نمىدهد ) عمر گفت : اينكه بد نيست ، مىخواهند سر آب شلوغ نشود .
گفتند :
نعاف الكلاب الضاريات لحومهم ويأكلن من كعب وعوف ونهشل سگهاى درنده‌اى كه گوشت قبائل ديگر را مىخورند ، از گوشت اينها بدشان مىآيد .
( يعنى اينها آنقدر بد بو و بد طعم هستند كه سگها هم از آنها بدشان مىآيد ) .
عمر گفت : اينكه بد نيست از مرده‌هاى خود خوب مواظبت مىكنند كه حيوانات آنها را نخورند .
< فهرس الموضوعات > عمر هميشه از شعر تعريف مىكرد و فوائد آنرا مىشمرد ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر هميشه از شعر تعريف مىكرد و فوائد آنرا مىشمرد ! !
- محاضرات الادباء ج 1 ص 80 عمر مىگويد : شعر عصبانيت را مىخواباند و آتش دل را خاموش مىكند و مردم را اهل بلاغت و فصاحت كرده و سائل و حاجتمند با شعر مىتواند حاجت خود را بگيرد . شعر هديه زيبائى است كه انسان شريف مىتواند آنرا قبل از عرض حاجت ، تقديم كند تا اهل كرامت و بزرگوارى را به تفقد وا داشته و افراد خسيس و تنگ نظر را به رحم آورد .
< فهرس الموضوعات > عمر اشعار انصار را در مسجد ممنوع مىكند ، اما خودش از ديگران مىخواهد كه شعر بگويند ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر اشعار انصار را در مسجد ممنوع مىكند ، اما خودش از ديگران مىخواهد كه شعر بگويند ! !
- الموفقيات ج 1 ص 627

387

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست