responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 375


حضرت فرمود : چشم اشكبار و دل سوزان است ، اما چيزى نمىگويم كه خدا را به خشم آورد ، سپس حضرت خطاب به ابراهيم ( پسرش ) فرمود : اگر وعده خدا و روز قيامت راست نبود ، و همه راه مرگ را نمىرفتند ، ما پيش از اينها در سوگ از دست دادنت غمگين و محزون مىشد . . .
< فهرس الموضوعات > بخارى تهمت عائشه را رد مىكند . . . اما معترض را غير از عمر مىداند ! !
< / فهرس الموضوعات > بخارى تهمت عائشه را رد مىكند . . . اما معترض را غير از عمر مىداند ! !
- بخارى ج 2 ص 84 حسن بن عبدالعزيز . . . از انس بن مالك روايت مىكند : يك وقتى با رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به خانه ابو سيف آهنگر كه ابراهيم پسر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در آن جا نگهدارى مىشد رفتيم ، حضرت ابراهيم را در آغوش گرفته ، مىبوسيد و مىبوئيد . يك وقت ديگر هم رفتيم كه ابراهيم در حال جان دادن بود ، حضرت چشمهايش پر از اشك شد ، عبدالرحمان بن عوف به حضرت عرض كرد : شما هم يا رسول الله ؟ حضرت فرمود : اى پسر عوف اشك چشم رحمت است ، دوباره شخص ديگر اعتراض كرد ، حضرت فرمود : چشم گريان است و دل سوزان ، اما چيزى نمىگوئيم كه خدا را به غضب آورد ، سپس حضرت خطاب به ابراهيم فرمود : پسرم ما در غم فراق تو اندوهگين و سوگوار خواهيم بود . . .
< فهرس الموضوعات > مسلم و ديگران هم تهمت عائشه را تكذيب كرده و اسم معترض را هم عوض مىكنند ! !
< / فهرس الموضوعات > مسلم و ديگران هم تهمت عائشه را تكذيب كرده و اسم معترض را هم عوض مىكنند ! !
- مسلم ج 7 ص 76 انس مىگويد : ديدم ابراهيم در مقابل رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در حال جان دادن است ، چشم‌هاى حضرت از اشك پر شد ، و فرمود : چشم مىگريد و دل مىسوزد اما چيزى نمىگوئيم كه خدا را به غضب آورد ، بخدا اى ابراهيم ما در غم فراق تو سوگوار و اندوهگينيم .
- سنن ابى داود ج 2 ص 64 3126 - شيبان بن فروخ . . . از انس بن مالك روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : شبى پسرى برايم بدنيا آمد كه او را ابو ابراهيم ناميدم . . .

375

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 375
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست