إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)

بن حجر سعدى . . . از ابن عمر ( پسر عمر ) روايت مىكند : پس از آنكه عمر را ترور كردند ، گاهى اوقات بيهوش مىشد ، برايش گريه مىكردند ، پس از آنكه به هوش مىآمد مىگفت : آيا نمىدانيد كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم گريه زنده‌ها موجب عذاب ميت مىشود . علي بن حجر . . . از ابو برده از پدرش روايت مىكند : پس از ترور عمر برادرش صهيب فرياد مىزد ، برادرم ، برادرم . عمر به او گفت : مگر نمىدانى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرموده گريه سبب عذاب ميت است . علي بن حجر . . . از ابو موسى روايت مىكند : پس از ترور عمر برادرش صهيب وارد منزل شده گريه مىكرد . عمر گفت براى چه گريه مىكنى ؟ براى من ؟ گفت بله براى تو ، عمر گفت تو خوب مىدانى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : گريه موجب عذاب ميت است . موسى بن طلحه مىگويد ، رسول خدا ( ص ) اين حرف را براى يهود فرموده است . عمرو الناقد . . . از انس روايت مىكند : هنگامى كه عمر ترور شد ، حفصه گريه مىكرد ، عمر به او گفت : دخترم ، مگر نشنيدى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : كسى را كه برايش گريه كنند ، عذاب خواهد شد . صهيب برادر عمر هم گريه مىكرد ، عمر به او هم همين را گفت . داود بن رشيد . . . از عبدالله بن ابي مليكة روايت مىكند ، در تشييع جنازه دختر عثمان ، ام ابان ، كنار ابن عمر ( پسر عمر ) نشسته بودم ، عمرو بن عثمان ( پسر عثمان ) هم آنجا بود . ابن عباس آمد و كنار ما نشست ، در اين هنگام صداى گريه از داخل خانه بلند شد ، پسر عمر ( به كنايه به پسر عثمان ) گفت : شنيدم رسول خدا فرمود : گريه موجب عذاب ميت مىشود . ابن عباس گفت با عمر در بيداء بوديم كه مردى را ديديم ، عمر پرسيد كيست ؟ تحقيق كردم ، ديدم صهيب برادر عمر است . او را خواستم پيش عمر آمد . هنگامى كه به مدينه برگشتيم چيزى نگذشت كه عمر را ترور كردند ، صهيب خبردار شد ، آمد و برادرم برادرم مىكرد ، عمر گفت آيا نمىدانى رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود ، گريه و زارى اهل و عيال موجب عذاب ميت مىشود ، ابن عباس مىگويد : قضيه را براى عائشه نقل كردم ، گفت : نه بخدا قسم رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم چنين چيزى نفرمود ، بلكه حضرت فرمود ، خدا عذاب كافر را بخاطر گريه و زارى اهل و عيالش زياد مىكند . خدا است كه مىخنداند و مىگرياند ، هيچكس گناه ديگرى را به دوش نمىكشد ( ديگرى گريه كند ، ديگرى را عذاب كنند ) . اين خبر به عائشه رسيد كه عمر و پسرش چنين مىگويند ، گفت آنها دروغ نمىگويند ولى اشتباه مىكنند . محمد بن رافع و عبد بن حميد . . . از عبدالله بن ابي مليكة روايت مىكند :

359