إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)
مىكنند ، عمر گفت بگذاريد براى ابا سليمان ( كنيه خالد ) گريه كنند ، مادامى كه سينه چاك نكنند و حرفهاى باطل نزنند . عبدالرزاق مىگويد : عمر اجازه داد براى خالد فقط يك يا دو بار بگريند ! ! - مصنف عبد الرزاق ج 3 ص 558 بعد از آنكه به عمر خبر دادند ، زنان مشغول عزادارى براى خالد هستند ، گفت بگذاريد يك يا دو بار گريه كنند . < فهرس الموضوعات > * * * دشمنى عمر با خالد بن سعيد بن العاص < / فهرس الموضوعات > * * * دشمنى عمر با خالد بن سعيد بن العاص < فهرس الموضوعات > عمر از خلافت براى انتقامجوئى استفاده خواهد كرد ! ! < / فهرس الموضوعات > عمر از خلافت براى انتقامجوئى استفاده خواهد كرد ! ! - تاريخ طبرى ج 2 ص 586 ابو جعفر مىگويد : علت آنكه ابوبكر ، خالد بن سعيد را عزل كرد اين بود . ابن حميد . . . از عبدالله بن ابي بكر روايت مىكند ، پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم خالد بن سعيد از يمن برگشت ، و تا دو ماه با ابوبكر بيعت نكرد ، مىگفت ، رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم مرا امير كرده و تا زمان وفات هم مرا عزل نكرد . روزى على ( عليه السلام ) و عثمان را ديد ، گفت اى فرزندان عبد مناف ! شما براى خلافت سزاوار بوديد ، اما ديگران به آن رسيدند . ابوبكر كه به درد خلافت نمىخورد ، عمر هم از آن بعنوان حربه عليه مخالفين خود استفاده خواهد كرد و از آنها انتقام خواهد گرفت . هنگامى كه ابوبكر شام را فتح كرد ، خالد بن سعيد را حاكم يك چهارم سرزمين شام كرد ، عمر به او اعتراض كرد ، چرا چنين كارى كردى ؟ ! مگر او نبود كه آن حرفها را مىزد و چنين و چنان كرد ، و بالاخره آنقدر گفت تا آنكه ابوبكر خالد بن سعيد را عزل نمود و يزيد بن ابوسفيان ( برادر معاويه ) را بجاى او گمارد . . . - تاريخ يعقوبى ج 2 ص 124 عدهاى از مهاجرين و انصار از بيعت ابوبكر سرپيچى كرده و به طرف على ابن ابي طالب ( عليهما السلام ) رفتند من جمله عباس بن عبدالمطلب ، فضل بن عباس ، زبير بن عوام بن عاص ، خالد بن