35979 - اصمعى مىگويد : مردم به عبدالرحمان بن عوف گفتند با عمر صحبت كن و به او بگو با ما ملايمت كند و دست از خشونت بردارد . او بقدرى مردم را ترسانده كه حتى دختران در خانه هم از او مىترسند ، عبدالرحمان هم با عمر صحبت كرد ، عمر گفت من چارهاى غير از اين ندارم ، اگر مردم مىدانستند من چقدر آنها را دوست دارم لباسم را از تنم در خواهند آورد . - محاضرات الادباء ج 1 ص 166 عبد الرحمان بن عوف از عمر خواست كه با مردم به ملايمت رفتار كند ، عمر گفت : با مردم به غير از اين ممكن نيست . مردم اگر بدانند من چقدر با آنها مهربانم ، لباسم را از تنم بيرون خواهند آورد . . . . معاويه مىگويد : مردم به ما قدرت دادند ، ما همه آنها را امنيت داديم ، مردم با حقد و كينهاى كه از ما دارند ، به ما اظهار دوستى و اطاعت مىكنند و ما هم با خشمى كه از آنها داريم بظاهر اظهار حلم و خوشروئى مىنمائيم . < فهرس الموضوعات > عمر دوست دارد كه مردم كاملا از او اطاعت كنند و از كتكهاى او راضى باشند ! < / فهرس الموضوعات > عمر دوست دارد كه مردم كاملا از او اطاعت كنند و از كتكهاى او راضى باشند ! - محاضرات الادباء ج 1 ص 185 عمر ، سعيد بن عامر را با شدت زد ، سعيد گفت اگر امر كنى ، قبول مىكنيم ، اگر سرزنش كنى ، مىپذيريم ، اگر كيفر دهى ، صبر مىكنيم و اگر ببخشى تشكر مىنمائيم . عمر در جواب گفت : بر يك مسلمان بيشتر از اين تكليف نيست ، و ديگر او را نزد . < فهرس الموضوعات > يكى ازحقوق عمر بر مردم بوسيدن دست او بود ! ! < / فهرس الموضوعات > يكى ازحقوق عمر بر مردم بوسيدن دست او بود ! ! - كنز العمال ج 9 ص 220 ( دست دادن و دست بوسيدن ) 25746 - تميم بن سلمه مىگويد : هنگامى كه عمر وارد شام شد . ابو عبيده جراح به استقبال او آمد و با دست داد و دست او را بوسيد سپس باهم خلوت كرده و گريستند . تميم مىگويد : بوسيدن دست سنت است .