responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 301


ابو هريرة مىگويد : از من سؤال كردند آيا شخص در حال احرام مىتواند از صيد غير محرم بخورد ، گفتم بله ، سپس قضيه را براى عمر تعريف كردم ، گفت اگر غير از اين جواب داده بودى ، شلاقت مىزدم ، محرم فقط از صيد كردن منع شده است .
< فهرس الموضوعات > نفهميدى . . . هرگز هم نخواهى فهميد !
< / فهرس الموضوعات > نفهميدى . . . هرگز هم نخواهى فهميد !
- سنن ابوداود ج 2 ص 6 2897 - وهب بن بقيه از خالد از يونس از حسن روايت مىكند : عمر پرسيد كداميك از شما مىداند كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم ارث جد را چقدر تعيين كرده است ؟ معقل بن يسار گفت من ميدانم ، يك سدس ( يك ششم ) عمر پرسيد با چه كسى ؟ گفت نمىدانم ، گفت نمىدانى پس چه بدرد مىخورد ؟
< فهرس الموضوعات > جوى آب از ملك تو خواهد گذشت هر چند از روى شكم تو باشد !
< / فهرس الموضوعات > جوى آب از ملك تو خواهد گذشت هر چند از روى شكم تو باشد !
- سنن بيهقى ج 6 ص 157 ابو زكريا . . . از يحيى مازنى از پدرش روايت مىكند : ضحاك بن خليفه مىخواست جوى آبى از نهر را از زمين محمد بن مسلمة بكشد ، محمد بن مسلمة قبول نكرد ، به عمر شكايت كرد ، عمر او را خواست و دستور داد كه مانع ضحاك نشود ، او قبول نكرد ، عمر گفت ، چرا مانع رسيدن خير به برادرت مىشوى ، نفع آن به تو هم مىرسد مىتوانى از آن براى شرب استفاده كنى ، و ضررى هم برايت ندارد باز هم او قبول نكرد ، عمر گفت براى چه قبول نمىكنى ؟ بخدا قسم آن جوى آب را بايد بكشد هر چند از روى شكم تو باشد . . .
- المغني ج 5 ص 29 جايز نيست آب را از زمين ديگران عبور دادن هر چند ضرورتى هم در بين باشد ، دو روايت در اينجا هست ، يكى مىگويد جايز نيست و ديگرى مىگويد جايز است ، روايت جواز اين است كه ضحاك بن خليفه مىخواست جوى آبى از نهر را از زمين محمد بن مسلمة بكشد ، محمد بن مسلمة قبول نكرد ، به عمر شكايت كرد ، عمر او را خواست و دستور داد كه مانع ضحاك نشود ، او قبول نكرد ، عمر گفت ، چرا مانع رسيدن خير به برادرت مىشوى ، نفع آن به تو هم مىرسد مىتوانى

301

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست