responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 249

إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)


( صاف‌تر از سنگ ) زنى نزد عمر بن خطاب آمد وقتى او را ديد كه كچل بدتركيبى است ، ترسيد و زبانش به لكنت افتاد و بجاى آن‌كه بگويد : ابا حفص غفر الله لك ( خدا ترا بيامرزد اى ابا حفص ) گفت : ابا غفر حفص الله لك .
و خزانة الادب ص 234 م 1002 كنيزكان را به جرم حجاب كتك مىزد ! !
- المبسوط ج 1 ص 212 ( كنيز مىتواند بدون روسرى و مقنعه نماز بخواند ) در حديث آمده : عمر كنيزى را ديد كه مقنعه زده ، او را با تازيانه زد و گفت : مقنعه را كنار بگذار ، پست فطرت ، خود را شبيه زنان آزاده كرده‌اى ؟ !
- كنز العمال ج 9 ص 199 25656 - ( مسند عمر ) انس مىگويد : كنيز يكى از مهاجرين نزد عمر بن خطاب آمد ، در حاليكه مقنعه زده بود . عمر پرسيد : آزاد شده‌اى ؟ گفت نه . گفت پس چرا مقنعه زده‌اى ، مقنعه فقط مخصوص زنان آزاده مسلمان است . سپس آنقدر با تازيانه بر سر كنيز زد تا مقنعه از سرش افتاد .
و جواهر الحسان ج 2 ص 583 < فهرس الموضوعات > عمر زنان و خدمتكاران را كتك مىزد !
< / فهرس الموضوعات > عمر زنان و خدمتكاران را كتك مىزد !
- كنز العمال ج 9 ص 204 25676 - زهرى مىگويد : عمر بن خطاب زنان و خدمتكاران را كتك مىزد .
< فهرس الموضوعات > بچه‌ها را مىزد و از مسجد بيرون مىكرد !
< / فهرس الموضوعات > بچه‌ها را مىزد و از مسجد بيرون مىكرد !
- تاريخ بخارى ج 4 ص 251 2699 - . . . شرحبيل مىگويد : ما بچه بوديم و در مسجد بازى مىكرديم ، عمر ما را ديد وبا شلاق ما را از مسجد بيرون كرد .

249

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 249
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست