responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 241


حكم بن موسى . . . از اوزاعى نقل مىكند : براى ما روايت شده كه عمر خبردار شد زنها در خانه‌اى جمع شده و گريه مىكنند ، لذا با شخص ديگرى ( نگهبان ) وارد خانه شد و آنها را مورد ضرب قرار داد و زنى را كه مرثيه‌خوانى مىكرد آنقدر زد كه روسرى از سرش افتاد ، نگهبان از زدن باز ايستاد عمر گفت بزن اين زن حرمتى ندارد او براى عزا و مصيبت شما نوحه‌خوانى نمىكند ، او پول شما را مىخواهد ، او باعث مىشود كه مردگان شما دچار سختى و عذاب شوند او شما را بىتحمل مىكند در حاليكه خدا شما را به صبر و بردبارى امر فرموده و آن زن شما را به جزع و فزع مىاندازد در حاليكه خدا شما را از آن نهى كرده است .
عمر آنها را با تازيانه مىزد - مجمع الزوائد ج 3 ص 17 هنگامى كه زينب دختر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فوت كرد حضرت خطاب به او فرمود : تو هم به گذشتگان پاك و سلف صالح ما عثمان بن مظعون روانه شدى و به آنها ملحق گشتى ، زنان به گريه افتادند ، عمر با شلاق آنها را زد حضرت دست او را گرفت ، فرمود : به تو مربوط نيست ، كنار برو ، سپس به زنها فرمود : گريه كنيد فقط از جيغ و داد بپرهيزيد ، هر چه كه از چشم و قلب باشد رحمتى است از جانب خدا و هر چه كه از دست و زبان باشد از شيطان است .
احمد هم اين روايت را نقل كرده كه در سند آن على بن زيد است كه موثق مىباشد . در روايت ديگر هم آمده حضرت كنار قبر دخترش نشست در حاليكه فاطمه ( عليها سلام ) در كنارش گريه مىكرد و حضرت با گوشه لباسش اشكهاى او را پاك مىنمود .
- تاريخ مدينه ج 1 ص 102 موسى بن اسماعيل . . . از ابن عباس روايت مىكند : هنگامى كه رقيه دختر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فوت كرد ، حضرت خطاب به او فرمود : تو هم دنبال گذشتگان پاك و سلف صالح ما عثمان بن مظعون روانه شدى و به آنها ملحق گشتى ، زنها همه گريستند ، عمر آنها را با تازيانه زد ( تا گريه نكنند ) حضرت به او فرمود : عمر آنها را رها كن ، بگذار بگريند ، سپس خطاب به زنها فرمود : مبادا جيغ و داد راه بيندازيد و ناشكرى كنيد و حرفهاى بيهوده بزنيد ، بدانيد

241

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 241
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست