ابن زبير مىگويد : از آنروز به بعد هرگز عمر صدايش را به گوش آن حضرت نرساند و چيزى نمىگفت مگر حضرت از او مىپرسيد . اما ابن زبير اين مطلب را در مورد پدرش ابوبكر نقل نمىكند ( ابن زبير نوه دختر ابوبكر بوده است ) و سنن ترمذى ج 5 ص 63 سنن نسائى ج 8 ص 226 البداية و النهاية ج 5 ص 50 مسند احمد ج 4 ص 4 و 6 و 227 اسد الغابه ج 2 ص 79 و ج 4 ص 207 و ج 5 ص 32 تاريخ مدينه ج 2 ص 147 الدر المنثور ج 6 ص 83 و 84 < فهرس الموضوعات > * * اگر عمر پيامبر را بيشتر از خود دوست داشت ، چرا اسم محمد را تحريم كرده بود < / فهرس الموضوعات > * * اگر عمر پيامبر را بيشتر از خود دوست داشت ، چرا اسم محمد را تحريم كرده بود < فهرس الموضوعات > هدف عمر از تحريم بعضى از اسمها ، تحريم اسم محمد بود ! ! !
< / فهرس الموضوعات > هدف عمر از تحريم بعضى از اسمها ، تحريم اسم محمد بود ! ! !
- كنز العمال ج 16 ص 588 45966 - ابوبكر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش روايت مىكند : عمر بن خطاب همه كسانى را نامشان ، نام محمد ( نام رسول خدا صلى الله عليه وآله ) بود ، در خانه‌اى جمع كرد تا اسم آنان را تغيير دهد . پدران آنها آمدند و شاهد آوردند كه همگى آنان را خود رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) نام گذاشته است . عمر هم آنان را رها كرد . ابوبكر ( راوى حديث ) مىگويد : پدر منهم ، محمد بن عمرو در ميان آنان بود .
45967 - عبد الرحمان بن ابى ليلى مىگويد : عمر بن خطاب به ابو عبد الحميد نگاه كرد كه اسم او محمد بود . شخصى او را نفرين مىكرد و فحش مىداد . عمر او را صدا كرد و گفت : نبينم كه بخاطر تو به محمد فحش داده مىشود . . . از اين ببعد تا زمانى كه زنده هستى نبايد محمد ناميده شوى ، سپس اسم او را عوض كرد و عبد الرحمان گذاشت سپس بدنبال فرزندان طلحه فرستاد كه در آنروز هفت نفر بودند كه بزرگ آن محمد بن طلحه بود . خواست اسم او را هم تغيير دهد ، او گفت : ترا بخدا قسم مىدهم ، اسم مرا عوض نكن مرا خود محمد ( صلى الله عليه وآله ) محمد ناميده است . عمر هم او را رها كرد و گفت : كسانى را كه محمد ( صلى الله عليه وآله ) آنها را نام نهاده است ، آزادند .

1362