responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 13


وحده لا شريك له ، صدق وعده ونصر عبده و هزم الاحزاب وحده ) آگاه باشيد هر مال و مقامى در نزد من بىارزش است جز دو چيز ، يكى خدمتگزارى خانه خدا و ديگرى سقاية الحاج ( آب دادن به حجاج كه در آن زمان كار بسيار محترمى بوده است ) بدانيد قتل خطائى مانند قتل عمد مىباشد و هر كس با عصا يا تازيانه كسى را بكشد بايد ديه سنگين بپردازد ( ديه انسان صد شتر است و در ديه سنگين و غليظ چهل شتر از صد شتر بايد حامله باشند ) .
اى گروه قريش ، خداوند از شما كبر و غرور جاهليت و فخر فروشى به آباء و اجداد را از شما برداشته است ، مردم همه از آدم و آدم از خاك خلق شده است ، سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود :
يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقيكم ( اى مردم ما شما را از يك زن و مرد خلق كرده و شما را گروه گروه و قبيله قبيله قرار داديم تا بتوانيد يكديگر را بشناسيد ، همانا محترمترين شما در نزد خدا ، با تقواترين شماست ) اى قريشيان و اى اهل مكه ، شما فكر مىكنيد كه من با شما چگونه رفتار خواهم كرد ؟ گفتند : رفتار تو با ما خوب خواهد بود ، زيرا تو برادر كريم و فرزند برادر كريمى هستى . حضرت فرمود : برويد كه من همه شما را آزاد كردم ( در حاليكه حضرت مىتوانست همه آنها را اسير كرده و عبد و غلام قرار دهد ) بهمين خاطر اهل مكه طلقاء ( آزاد شدگان ) ناميده شدند .
سپس مردم براى بيعت با پيامبر و اسلام آوردن جمع شده و تا آنجا كه خبر دارم ، حضرت بر كوه صفا نشسته و عمر بن خطاب قدرى پائين‌تر از حضرت نشسته و از مردم براى پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بيعت مىگرفت كه تحت اطاعت خدا و رسول خدا بوده و به اسلام عمل نمايند .
هنگامى كه حضرت از بيعت با مردان فارغ شد ، زنان قريش جمع شده تا با حضرت بيعت كنند . هند ، دختر عتبه ( زن ابو سفيان ) در ميان زنان بود كه بشدت مىترسيد كه مبادا بخاطر جنايتى كه نسبت به حمزه ( عموى پيامبر در جنگ احد ) كرده حضرت او را گرفته و مجازات نمايد . حضرت هنگام بيعت با آنها ( تا آنجا كه من خبر دارم ) فرمود : بايد بيعت كنيد كه بخدا شرك نورزيد ، هند ، گفت : از ما چيزى مىخواهى كه از مردان ما نخواستى ، اگرچه ما قبول مىكنيم ، همچنين بايد ديگر دزدى نكنيد ، هند گفت : آنچه از مال ابو سفيان به من رسيده نمىدانم حلال بوده يا حرام ، ابو سفيان كه شاهد اين گفتگو بود ، گفت : آنچه را كه تاكنون برداشته‌اى حلالت باشد .

13

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست