دستور داده‌اى اين زن ديوانه را سنگسار كنند ؟ آنگاه به دستور حضرت عمر زن را آزاد كرد . و تكبير گفت ( از اينكه مرتكب جنايت نشده و خون بيگناهى را نريخته بود . ) 4400 - يوسف بن موسى از وكيع از اعمش نظير روايت فوق را نقل كرده است . . .
4402 - هناد . . . از ابو ظبيان روايت مىكند : زنى را كه زنا كرده بود نزد عمر آوردند ، دستور داد او را سنگسار كنند . هنگامى كه زن را مىبردند ، على ( عليه السلام ) آنها را ديد . دستور داد آزادش كنند . به عمر خبر دادند ، قضيه را پرسيد ، حضرت به او فرمود : مگر نمىدانى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : قلم تكليف از سه دسته برداشته شده است : از بچه تا بالغ شود ، از خواب تا بيدار شود و از ديوانه تا عاقل شود . اين زن ديوانه است و از قبيله بنى فلان گويا مردى كه با او زنا كرده در ايام جنون زن بوده است . عمر گفت : نمىدانم . . .
- مسند احمد ج 1 ص 154 عبد الله . . . از ابو ظبيان جنبى روايت مىكند : عمر بن خطاب دستور داد زنى را كه زنا كرده بود ، سنگسار كنند . در راه على ( عليه السلام ) آنها را ديد و قضيه را جويا شد ، گفتند : زنا كرده و براى سنگسار مىبرند . حضرت زن را از دست آنان گرفت و آزاد كرد . آنها نزد عمر برگشتند ، عمر پرسيد : چرا برگشتيد ؟ گفتند : على ( عليه السلام ) چنين كرد . عمر در حاليكه عصبانى شده بود ، گفت : بىدليل اينكار را نكرده است . سپس علت را از آن حضرت پرسيد . حضرت فرمود : مگر نشنيده‌اى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : قلم تكليف از سه تن برداشته شده است : از شخص خواب تا بيدار شود و از كودك تا بزرگ شود و از ديوانه تا عاقل شود . اين زن ديوانه است و از قبيله بنى فلان مىباشد و مردى كه با او زنا كرده در حال جنون واقع شده است . عمر گفت نمىدانم . و ديگر زن را سنگسار نكرد .
- مستدرك حاكم ج 2 ص 59 ابو عبد الله محمد بن احمد بن موسى قاضى . . . از ابن عباس روايت مىكند : على ( عليه السلام ) ديد زن ديوانه را كه زنا كرده بود ، به دستور عمر براى سنگسار مىبردند . حضرت او را برگرداند ، و به عمر فرمود : براى چه دستور دادى او را سنگسار كنند ؟ مگر نمىدانى كه رسول

1296