عبد الله از پدرش از ابو سعيد از دجين ابو غصن بصرى روايت مىكند : وارد مدينه شدم و اسلم غلام عمر بن خطاب را ديدم . گفتم : برايم از عمر روايت كن . گفت : نمىتوانم مىترسم كم و زياد بگويم . هر گاه به عمر مىگفتيم برايمان از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم روايت بگو ، مىگفت : مىترسم كم و زياد بگويم . زيرا آن حضرت فرمود : هر كس بر من دروغ ببندد ، در آتش خواهد بود . - كنز العمال ج 10 ص 293 29481 - عبد الله از پدرش از ابو سعيد از دجين ابو غصن بصرى روايت مىكند : وارد مدينه شدم و اسلم غلام عمر بن خطاب را ديدم . گفتم : برايم از عمر روايت كن . گفت : نمىتوانم مىترسم كم و زياد بگويم . هر گاه به عمر مىگفتيم برايمان از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم روايت بگو ، مىگفت : مىترسم كم و زياد بگويم . زيرا آن حضرت فرمود : هر كس بر من دروغ ببندد ، در آتش خواهد بود . 29482 - قرظة بن كعب مىگويد : شنيدم عمر بن خطاب مىگفت : از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم كمتر روايت بگوئيد و بدانيد كه در اين امر من با شما شريك هستم . زيرا از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم شنيدم فرمود : هر كس عمدا بر من دروغ ببندد ، جايگاهش از آتش پر خواهد شد . . . - كنز العمال ج 1 ص 295 29490 - محمود بن لبيد مىگويد : براى هيچكس جايز نيست از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم روايت بگويد مگر رواياتى را كه در عهد ابوبكر و عمر نقل مىشد . اگر من روايت از آن حضرت نمىگويم بخاطر آن نيست كه از اصحاب خوب آن حضرت نبودم - بلكه به اين جهت استكه آن حضرت فرمود : هر كس بر من دروغ ببندد ، جايگاهش از آتش پر خواهد شد . ( ممانعت عمر از نقل روايات رسول خدا صلى الله عليه وآله از آن جهت كه يك جنايت بزرگ به حساب مىآمد ، و مردم از اين عمل خليفه بسيار شگفتزده و متعجب بودند ، لذا بايد به آن لباس توجيه پوشاند و آنرا آبرومند نمود تا اعتراضات عوام و علماء به عمر و ابوبكر و عثمان و معاويه و . . . فروكش كند ! ! )