36745 - سعد بن ابراهيم از پدرش روايت مىكند : عمر بن خطاب به عبد الله بن مسعود و ابو درداء و ابوذر گفت : چرا از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حديث مىگوئيد ؟ عمر آنها را رها نكرد تا آنكه مرد .
- كنز العمال ج 10 ص 291 29472 - سائب بن يزيد مىگويد : شنيدم عمر بن خطاب به ابو هريره گفت : يا دست از نقل حديث از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بردار ، يا آنكه ترا به سرزمين دوس ( دوس منطقه قبيله ابو هريره بود ) تبعيد مىكنم . و به كعب هم گت : يا نقل حديث را ترك كن يا آنكه ترا به سرزمين قريه ( قريه منطقه يهوديان در نزديكى تيماء بود ) تبعيد خواهم كرد .
< فهرس الموضوعات > قاريان قرآن حق ندارند قرآن را با حديث تفسير كنند ! !
< / فهرس الموضوعات > قاريان قرآن حق ندارند قرآن را با حديث تفسير كنند ! !
- تاريخ مدينه ج 3 ص 800 عمر بن سعيد . . . از سائب بن يزيد روايت مىكند : عمر گفت : مبادا كسى بگويد كه عمر بن خطاب ما را از خواندن كتاب خدا منع كرد . من شما را از اين كار منع نكرده‌ام . بلكه منع من بخاطر اينستكه مبادا كسى قرآن را براى مردم بخواند ، سپس حديثى هم از طرف خودش نقل كند . آن حديث بدترين حديث و آن حرف بدترين حرف خواهد بود . هر كس مىتواند فقط قرآن را بخواند . بخواند ، وگرنه حق خواندن ندارد . شما گاهى براى مردم حديث مىگوئى : فلانى از فلانى از فلانى . . . آنگاه كتاب خدا را ترك مىكنيد . سعيد مىگويد : عمر به ابو هريره گفت : يا دست از نقل حديث بردار يا ترا به سرزمين طفيح ( كه همان منطقه قبيله ابو هريره است ) تبعيد خواهد كرد . و به كعب هم گفت : اگر دست از نقل حديث برندارى ترا به قريه تبعيد خواهم كرد .
< فهرس الموضوعات > مخالفت عمر با صحابه و تدوين نكردن سنت عمدا ! !
< / فهرس الموضوعات > مخالفت عمر با صحابه و تدوين نكردن سنت عمدا ! !
عمر براى كار خود دليلى از يهود و نصارا آورد كه اصلا وجود خارجى ندارد ! !
- كنز العمال ج 10 ص 291 29474 - زهرى از عروه روايت مىكند : عمر بن خطاب تصميم گرفت سنت را بنويسد . از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم نظرخواهى كرد ، آنها هم نظر دادند ، سنت را

1262