responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1195


حرث بن هشام و سهيل بن عمرو و صفوان بن امية را لعنت كن . در اين هنگام اين آيه نازل شد ( ليس لك من الامر شىء او يتوب عليهم او يعذبهم فانهم ظالمون ) ( اى پيامر اين مسأله به تو مربوط نيست ، چنانچه خدا بخواهد توبه آنها را مىپذيرد و اگر بخواهد عذابشان خواهد كرد چرا كه ظالم‌اند ) بالاخره همه آنها توبه كردند . ( ملاحظه كنيد چگونه به خداوند و رسول خدا صلى الله عليه وآله تهمت مىزنند و معناى آيه شريفه قرآن را تحريف مىكنند . و ببينيد چگونه توبه ابو سفيان و سهيل بن عمر و ديگر كفار قريش و اسلام آوردن آنها را باور كرده و سعى دارند آنرا به مردم بقبولانند . البته از پسر عمر بن خطاب بيش از اين انتظار نيست ! ! ) ترمذى و ابن جرير و ابن ابى حاتم از پسر عمر روايت مىكنند : پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم چهار نفر را نفرين كرد ، خداوند اين آيه را نازل فرمود ( ليس لك من الامر شىء ) آنگاه خداوند آن چهار تن را هدايت كرد تا مسلمان شدند . بخارى و مسلم و ابن جرير و ابن ابى حاتم و نحاس در ناسخ و بيهقى در سنن از ابو هريرة روايت مىكنند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم هنگامى كه مىخواست كسى را نفرين يا دعا كند بعد از ركوع قنوت مىخواند و در دعا عرض مىكرد : خداوندا وليد بن وليد و سلمة بن هشام و عياش بن ابى ربيعة و مؤمنين مستضعف را نجات ده و خديا عذابت را بر قبيله مضر ( قريش ) نازل فرما و آنها را به قحطى زمان يوسف گرفتار كن . و در نماز صبح و ديگر نمازها چنين دعا مىكرد : خداوند فلان و فلانى را از فلان قبائل عرب لعنت كند و اينها را با صداى بلند مىخواند . تا آنكه اين آيه نازل شد ( ليس لك من الامر شىء ) در روايت ديگر به لفظ ديگر آمده : خداوندا قبائل لحيان و رعل و ذكوان و گروهى را كه خدا و رسولش را معصيت كرده‌اند ، لعنت كن . اما پس از نزول آيه ، ديگر حضرت نفرين را ترك كرد . عبد بن حميد و نحاس در ناسخ از پسر عمر روايت مىكند : پيامر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در نماز صبح بعد از ركوع ركعت دوم عرضكرد : خدايا فلانى و فلانى را لعنت كرد و عده‌اى از منافقين را هم نفرين كرد . آنگاه اين آيه نازل شد ( ليس لك من الامر شىء . . . ) ابن اسحاق و نحاس در ناسخ از سالم بن عبد الله بن عمر روايت مىكند : شخصى از قريش نيزد پيامر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آمد و گفت : تو از اسير گيرى مىكنى ، سپس پشتش را به حضرت كرد و ماتحتش را بيرون انداخت و رفت . حضرت او را لعنت و نفرين كرد ، اين آيه نازل شد ( ليس لك من الامر شىء ) آنگاه آن شخص مسلمان شد اسلام خوبى پيدا كرد .

1195

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست