كه از عمال عمر بود چنين ادعا مىكند ) زبيد بن ثابت گفت : من از رسول خدا صلى اله عليه ( وآله ) وسلم چنين شنيدم . عمر گفت : هنگامى كه اين آيه نازل شد ، من نزد آن حضرت رفته و گفتم : اين آيه را بگو تا بنويسم . ولى گويا حضرت از نوشتن آن كراهت داشت . ( عمر مىگويد : ) مگر نمىبينى كه پيرمرد اگر زنا كند و همسر هم داشته باشد بايد هم شلاق بخورد و هم سنگسار شود ولى اگر زن نداشته باشد بايد فقط شلاق بخورد . اما جوان اگر زن داشته باشد و زنا كند فقط بايد سنگسار شود . ابن جرير اين روايت را صحيح ندانسته و مىگويد : اين روايت با اين لفظ فقط از همين طريق نقل شده و ما آنرا صحيح مىدانيم و علتى براى ضعف آن وجود ندارد . زيرا ناقلين آن همه عادل هستند . بعضىهاى مىگويد : قتاده در نقل اين روايت دروغ مىگويد . زيرا تصريح به شنيدن يا حديث بودن نمىكند . - كنز العمال ج 5 ص 430 13517 - ابن عباس مىگويد : عمر مىگفت : رجم و سنگسار از حدود الهى است و به آن خيانت نكنيد . دليل آنهم اينستكه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم و ابوبكر و من بعد از ايشان اين حكم را اجرا كرديم . و در آينده گروهى خواهند آمد كه قضا و قدر و حوض و شفاعت و خارج شدن جهنميان را از آتش انكار خواهند كرد . 13518 - ابن عباس مىگويد : عمر بن خطاب دستور داد همه اجتماع كنند . سپس به منبر رفت و گفت : اى مردم به آيه رجم و سنگسار خيانت نكنيد . اين آيه در قرآن نازل بود و ما آنرا خواندهايم ، اما همراه بسيارى از آيات ديگر با محمد ( صلى الله عليه وآله ) از بين رفتند . دليل آن اينستكه آن حضرت اين حكم را اجراء مىكرد و من و ابوبكر هم آنرا انجام دادهايم . اما در آينده عدهاى خواهند آمد كه رجم و طلوع خورشيد از مغرب و شفاعت و حوض و دجال و عذاب قبر و خارج شدن جهنميان از آتش را انكار خواهند كرد . 13519 - عمر مىگويد : هنگامى كه آيه رجم نازل شد به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم گفتم : آنرا بنويس . فرمود : نمىتوانم . . . ( آيا جاى اين سؤال نيست كه چرا آيهاى نازل مىشود و چرا آنرا اجراء مىكنند ولى از نوشتن آن عاجز و ناتوان است ؟ ! ! آيا اين آيه با آيات ديگر فرق داشت . كه نداشت . آيا قدرت و توان رسول خدا صلى الله عليه وآله هنگام نزول اين آيه به پايان رسيده بود ، كه چنين نبود . پس چرا