responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1135


كردند و با كعب مشورت كرد مسجدى را كه مىخواهد بسازد كجاى صخره باشد ، كعب گفت : پشت صخره بساز ، عمر با دست به سينه او زد و گفت : آنوقت شبيه يهودىهاى خواهم شد ، آنگاه دستور داد مسجد را جلو بيت المقدس بسازند . احمد . . . . . . از ابو سعيب روايت مىكند : عمر بن خطاب در جابيه سخنرانى كرد و داستان فتح بيت المقدس را تعريف كرد . سپس از ابن سلمه از ابو سنان از عبيد بن آدم روايت مىكند : عمر به كعب گفت : مسجد را كجا بسازم . . . . . ( تا آخر روايت ) < فهرس الموضوعات > كعب الاحبار يهودى پس از مسلمان شدن در شام ساكن شد ، ولى به مدينه رفت و آمد مىكرد < / فهرس الموضوعات > كعب الاحبار يهودى پس از مسلمان شدن در شام ساكن شد ، ولى به مدينه رفت و آمد مىكرد < فهرس الموضوعات > هر گاه عمر از او مىخواست در مدينه بماند مىگفت : شام از مكه و مدينه بهتر است ! !
< / فهرس الموضوعات > هر گاه عمر از او مىخواست در مدينه بماند مىگفت : شام از مكه و مدينه بهتر است ! !
- كنز العمال ج 14 ص 143 38187 - قتاده و ديگران روايت كرده‌اند : عمر بن خطاب به كعب گفت : چرا به مدينه نمىآئى كه هجرتگاه و مدفن رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم است ؟ جواب داد : زيرا كه در كتاب خدا ديده‌ام كه شام گنج خداوند در زمين است و در آن هم بندگان ناياب خداوند زندگى مىكنند .
< فهرس الموضوعات > * * * جناب عمر در مدينه كعب الاحبار را از مقربان خود ساخت و از او درس مىآموخت و افكار و انديشه‌هاى او را نشر مىساخت ! !
< / فهرس الموضوعات > * * * جناب عمر در مدينه كعب الاحبار را از مقربان خود ساخت و از او درس مىآموخت و افكار و انديشه‌هاى او را نشر مىساخت ! !
< فهرس الموضوعات > سؤال عمر از كعب الاحبار درباره اولين خلق عالم ، گويا كعب منشى خدا بوده است ! !
< / فهرس الموضوعات > سؤال عمر از كعب الاحبار درباره اولين خلق عالم ، گويا كعب منشى خدا بوده است ! !
- الدر المنثور ج 3 ص 6 ابن جرير از ابو المخارق زهير بن سالم روايت مىكند ، عمر از كعب پرسيد : اولين چيزى را كه خدا خلق كرده است ، چيست ؟ كعب جواب داد : خداوند ( اولين چيزى را كه خلق كرد ) كتابى بدون قلم و كاغذ با انگشتش نوشت گويا همه زبرجد و لؤلؤ و ياقوتند . سپس خداوند فرمود : هيچ خدائى جز من نيست . رحمت من بر غضب من پيشى گرفته است .
< فهرس الموضوعات > عمر از جايگاه خود مىپرسد و كعب جواب مىدهد كه جاى او در قصرهاى بهشت عدن است ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر از جايگاه خود مىپرسد و كعب جواب مىدهد كه جاى او در قصرهاى بهشت عدن است ! !

1135

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1135
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست