responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1050


باشد و در هر بلا و مصيبتى در كنار رسول خدا صلى الله عليه و آله مانده باشد ؟ گفتند : نه . . .
- نهج البلاغه شيخ محمد عبده ج 1 ص 87 خلاصه مطلب آنكه هنگامى كه عمر بن خطاب اجل خود را نزديك ديد ، درباره خلافت و خليفه بعد از خود با ديگران مشورت نمود ، به او گفتند : پسرت عبد الله را خليفه كن ، گفت : نه نبايد دو تن از پسران خطاب به خلافت برسند . خير و شر او براى آل عمر بس است . بالاخره تصميم گرفت ، خلافت را به يك شوراى شش نفره بسپارد . كه رسول خدا صلى الله عليه ( و آله ) و سلم تا پايان عمر از آنان راضى بود . و آنها موظف بودند يكى از خودشان را براى امر خلافت انتخاب كنند . آن شش نفر عبارت بوند از على بن ابى طالب ( عليه السلام ) و عثمان بن عفان و طلحة بن عبيد الله و زبير بن عوام و عبد الرحمن بن عوف و سعد بن ابى وقاص . سعد پسر عموى عبد الرحمان و هر دو از قبيله بنى زهره بودند و سعد عقده‌هائى از على ( عليه السلام ) داشت . زيرا سعد از طرف دائىهايش با ابو سفيان و بنى اميه نسبت داشت ، زيرا مادر سعد ، جنة ، دختر سفيان بن امية بن عبد شمس بود كه سران و بزرگان آنها بدست على ( عليه السلام ) كشته شده بودند . از آنطرف عبد الرحمان هم داماد عثمان بود . زيرا خواهر مادرى عثمان ، ام كلثوم ، دختبر عقبة بن ابى معيط ، همسر عبد الرحمان بود . طلحه هم تمايل به عثمان داشت . زيرا همين قدر كه با على ( عليه السلام ) مخالف بود ، براى رفتن به طرف عثمان كفايت داشت . مضافا به اينكه طلحه از قبيله تيم بود و قبيله تيم با قبيله بنى هاشم بر سر خلافت ابوبكر اختلاف بود ، زيرا ابوبكر هم از قبيله تيم بود . بعد از مرگ عمر بن خطاب بين اهل شورا اختلاف شد ، طلحه به طرف عثمان رفت ، زبير به طرف على ( عليه السلام ) و سعد بن عبد الرحمان رأى داد ، عمر هم وصيت كرده بود كه شورا بيش از سه روز نبايد طول بكشد و روز چهارم خليفه بايد معلوم باشد . همچنين سفارش كرده بود كه هر دسته‌اى كه عبد الرحمان در آن بود ، آن دسته ترجيح داشته باشد . عبد الرحمان به على ( عليه السلام ) گفت : آيا حاضرى بر طبق كتاب خدا و سنت رسول و سيره دو خليفه ابوبكر و عمر عمل كنى ؟ حضرت فرمود : من اميدوارم به اندازه علم و طاقتم عمل كنم . سپس عبد الرحمان همين مطلب را به عثمان گفت و او پذيرفت آنگاه عثمان سر به آسمان بلند كرد و گفت : خدايا تو شاهد باش كه اين مسؤوليتها را به عثمان سپردم و با عثمان بيعت كرد . مىگويند امام على ( عليه

1050

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1050
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست