ابو هريره مىگويد از باغ كه خارج شدم ، اولين كسى را كه ديدم عمر بودم . پرسيد : اين كفشها چيست ؟ قضيه را تعريف كردم . چنان با دست به سينه‌ام كوبيد كه با ما تحت زمين خوردم . برگشتم قضيه را براى حضرت نقل كردم . عمر هم بدنبالم آمد ، حضرت به او فرمود : براى چه اينكار را كردى ؟ گفت : براى اينكه ترسيدم مردم خبردار شوند و ديگر دست از عمل صالح بردارند . بگذار مردم كارشان را انجام دهند ، حضرت هم به من فرمود : ديگر به مردم چيزى نگو . ( بسيار جاى تعجب است كه با وجود فردى مثل عمر چنين عالم و زيرك كه به پيامبر صلى الله عليه وآله درس پيامبرى مىدهد ، چرا بايد محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله پيامبر شود نه عمر بن خطاب ؟ ! ! . . . آيا اين از عدالت خارج نيست ، آيا خدائى كه چنين العياذ بالله افراد را اشتباهى انتخاب مىكند ، حكيم است ؟ ! ! يا آنكه بايد ديد چه دستهائى در كار است كه براى بالا بردن شخص جاهل و نادانى مثل عمر قصد داشته و دارند شخصيت بزرگترين و عزيزترين و حكيم‌ترين خلق خدا را پائين آورده و لكه‌دار كنند . ) < فهرس الموضوعات > اعتراض عمر به پيامبر صلى الله عليه وآله و سكوت آن حضرت ! !
< / فهرس الموضوعات > اعتراض عمر به پيامبر صلى الله عليه وآله و سكوت آن حضرت ! !
- مجمع الزوائد ج 1 ص 16 ابو موسى مىگويد : با عده‌اى از قوم و قبيله خود نزد پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رفتيم ، فرمود : مژده باد شما را و به ديگران هم مژده دهيد كه هر كس صدقانه شهات به لا اله الا الله دهد وارد بهشت خواهد شد . همه ما خوشحال از آنجا خارج شديم و به ديگران هم بشارت مىداديم ، به عمر بن خطاب برخورديم . ما را نزد آن حضرت برگرداند و گفت : يا رسول الله مردم با تكيه بر اين حرف هر خلافى خواهد كرد . حضرت ساكت شد .
( ملاحظه كنيد در اين روايت چند تهمت و دروغ وجود دارد : يكى به صرف شهادت به لا اله الا الله انسان بهشت مىرود حتى اگر شخص پيامبر صلى الله عليه وآله را قبول نداشته باشد . و حتى اگر بزرگترين جنايات را مرتكب شود . دوم آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله العياذ بالله نمىدانست كه ممكن است مردم از اين حرف سوء استفاده كرده و هر جنايتى مرتكب شوند ، اما عمر متوجه آن بود و پيامبرى را كه عقل كل بود ، متوجه كرد . . . ) < فهرس الموضوعات > اعتراض ديگر عمر به پيامبر صلى الله عليه وآله ! !
< / فهرس الموضوعات > اعتراض ديگر عمر به پيامبر صلى الله عليه وآله ! !

1016