شهود هم ظاهر شدند . سه تن از آنان شهادت دادند . نفر چهارم . زياد بن عبيد كه براى شهادت آمد ، عمر به او گفت تو از اصحاب محمد ( صلى الله عليه وآله ) هستى كه خداوند توسط تو كسى را رسوا نمىكند ( با اين سخن به او ياد داد كه شهادت ندهد كه شهادت چهار شاهد تكميل شود و مغيره محكوم به زنا گردد ! ) . زياد گفت چيز بدى ديدم ، پاهاى مختلفى ديدم ( يعنى پاهاى زن و مرد ) اما نديدم كه معامله مغيره مانند ميله در سرمه دان فرو رود . عمر همين شهادت را بهانه ساخت و شهادت آن سه تن ديگر را رد كرد و همه آنها يعنى ابو بكره و نافع و شبل بن معبد را شلاق زد . ابو بكره پس از شلاق خوردن دوباره گفت : مغيره زنا كار است . عمر خواست دو باره او را شلاق بزند . على ( عليه السلام ) به او فرمود : اگر او را شلاق بزنى ، رفيقت ( مغيره ) هم بايد سنگسار شود . عمر هم از شلاق زدن او دست برداشت . لذا هر گاه عمر مغيره را مى ديد . مىگفت : هر گاه ترا مىبينم ، مى ترسم كه خداوند بجاى تو مرا سنگسار كند . ( اين اعتراف عمر مىرساند كه عمر مطمئن بود مغيره مرتكب زنا شده است . ) - محاضرات الادباء ج 1 ص 203 . . . ابو بكره و زياد و ديگرى نزد عمر شهادت دادند كه مغيره زنا كرده است . اما زياد كه خواست شهادت بدهد ، عمر به او گفت : تو از چهرههاى نورانى هستى كه شخصى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را مفتضح نخواهى كرد ، زياد هم گفت : رانهائى را ديدم كه بر روى هم افتاده بود و سر و صداهاى جماع و نزديكى مىشنيدم . اما چيز ديگر نمى دانم . عمر هم همين را بهانه كرد و آن سه شاهد ديگر را حد زد . < فهرس الموضوعات > * * * عمر فتوا مىدهد كه منافقين گناهى ندارند واهل بهشتاند ! ! < / فهرس الموضوعات > * * * عمر فتوا مىدهد كه منافقين گناهى ندارند واهل بهشتاند ! ! < فهرس الموضوعات > جرأت و جسارت عمر آنقدر است كه فتوا مىدهد منافقين اهل بهشتاند حتى اگر ايمان به پيامبر صلى الله عليه وآله نداشته باشند ! ! < / فهرس الموضوعات > جرأت و جسارت عمر آنقدر است كه فتوا مىدهد منافقين اهل بهشتاند حتى اگر ايمان به پيامبر صلى الله عليه وآله نداشته باشند ! ! - بخارى ج 2 ص 55 و ج 6 ص 202 . . . خداوند آتش را بر كسى كه بقصد قربت لا اله الا الله گفته باشد حرام كرده است . ( يعنى حتى اگر فقط يكبار لا اله الا الله گفته باشد ) و مسند احمد ج 4 ص 44