- مجمع الزوائد ج 6 ص 6 ابن عباس مىگويد : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم سهم ما را از خيبر مىداد ، ابوبكر هم همان راه را ادامه داد ، اما عمر كه كثرت محتاجان را ديد ، بدنبال ما فرستاد و گفت : اگر اجازه بدهيد به جاى سهمتان از خيبر مال ديگرى به شما بدهم .
ابن عباس مىگويد : ما به يكديگر نگاه كرديم . ولى اجازه داديم . پس از آن عمر ترور شد و ديگر چيزى به ما نداد . عثمان كه به خلافت رسيد . حاضر نشد چيزى به ما بدهد و گفت : عمر از شما گرفت و شما ديگر حقى نداريد .
تلاش شافعى براى دفاع از ابوبكر و عمر در مصادره سهم اهل بيت عليهم السلام ! !
- المسند ص 120 ابراهيم بن محمد . . . از عبد الرحمان بن ابى ليلى روايت مىكند : على ( عليه السلام ) را ملاقات كرده ، و عرض كردم : پدر و مادرم بفدايت ، ابوبكر و عمر نسبت به حق شما اهل بيت از خمس چه كردند ؟ فرمود : در زمان ابوبكر كه خمسى نبود ، آنچه را كه بود به ما مىداد . عمر هم مرتبا خمس را به ما مىداد تا آنكه خمس شوش و اهواز آمد ، عمر گفت : مسلمانان احتياجاتى دارند ، اگر اجازه بدهيد ايندفعه حق خود را نگيريد ، تا آنرا در احتياجات مسلمين خرج كنم ، چنانچه مال ديگرى آمد ، حق شما را از آن بدهم . عباس به من گفت : اجازه نده به حق ما دست درازى كند . اما من گفتم : ما براى رفع گرفتارىهاى مسلمانان سزاوارتريم . بالاخره قبول كرديم ، اما پس از آن عمر از دنيا رفت و حق ما را ادا نكرد . در حديث ديگرى آمده كه عمر گفت : من نمىدانم اگر خمس زياد بيايد ، باز هم همه آنرا بايد به شما بدهم ، يا نه . اگر مىخواهيد به قدرى كه صلاح مىدانم به شما بدهم . ما قبول نكرديم ، او هم نداد .
- مختصر مزنى شافعى ص 148 ( شافعى مىگويد : ) غنيمت و فىء هر دو در داشتن خمس شريكند . اگر چه فرقهائى هم باهم دارند ، مثل اينكه غنيمت چيزهائى است كه با حمله نظامى فتح مىشود ، و فىء چيزى است كه بدون حمله نظامى تسليم پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) مىشود . كه چهار پنجم فىء از آن رسول خدا

903