حاضر بودم به من داد و گفت : اين هم نصيب شما اهل بيت . الآن عدهاى از مسلمين محتاج شده و گرفتارى پيدا كردهاند ، اگر شما اجازه بدهيد سهم شما را خرج آنان كنم ، حق شما را بعدا از مال ديگرى كه دستم آمد ، بدهم . من قبول كردم ، اما عباس نپذيرفت و گفت : به حق ما دست نزن . به عباس گفتم : ما اهل بيت سزاوارتريم كه براى مسلمانان دل بسوزانيم . عمر حق ما را گرفت و قبل از آنكه از مال ديگرى بدهد ، از دنيا رفت . بخدا قسم حق ما را پرداخت نكرد و بعدها هم در خلافت عثمان نتوانستم آنرا بگيرم . سپس على ( عليه السلام ) فرمود : خداوند صدقه را بر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حرام كرد و بجايش خمس را قرار داد . اما صدقه بر ديگر امت آن حضرت حرام نيست . ( صدقه از آن ديگران و بر پيامبر و آل پيامبر صلوات الله عليهم اجمعين حرام ، و خمس از آن پيامبر و آل پيامبر عليهم السلام و بر ديگران حرام . ) 11534 - ابن ابى ليلى مىگويد : از على ( عليه السلام ) درباره خمس پرسيدم ، فرمود : خداوند صدقه را بر ما حرام كرد و بجايش خمس را قرار داد . رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در زمان حياتش خمس را به ما مىداد و پس از او ابوبكر هم همان راه را ادامه داد و عمر هم خمس را به ما پرداخت مىكرد حتى خمس شهر شوش را . جناب عمر سهم زنان پيامبر صلى الله عليه وآله را از خيبر مىداد . . . از سهم اهل بيت عليهم السلام را مصادره مىكرد ! ! ! على بن حجر سعدى . . . از ابن عمر روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از محصولات خيبر به هر يك از زنانش صد وسق ( نوعى پيمانه ) محصول مىداد ، هشتاد وسق خرما و بيست وسق جو . پس از آنكه عمر به خلافت رسيد به زنان آن حضرت گفت : مختاريد سهم خود را زمين و آب بگيريد ، يا مثل سابق محصول بگيريد . بعضى زمين و آب را انتخاب كردند و بعضى محصول را . حفصه و عائشه ( دختران عمر و ابوبكر ) زمين و آب را انتخاب كردند . ( چرا عمر سهم زنان پيامبر صلى الله عليه وآله را مىداد ، اما به بهانه قرض و كمك به ديگر مسلمانان خمس را از على عليه السلام و بنى هاشم گرفت و ديگر پس نداد ؟ ! ! چرا سهم زنان آن حضرت را براى كمك به ديگر مسلمانان نگرفت ؟ ! ! )