ابو على روذبارى . . . از مغيره روايت مىكند : هنگامى كه عمر بن عبد العزيز به خلافت رسيد ، بنى مروان را جمع كرد و گفت : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از فدك براى مخارج خود و بنى هاشم و ازدواج جوانان آنان استفاده مىكرد . فاطمه ( عليها سلام ) از حضرت خواست فدك را به او بدهد ، اما حضرت نپذيرفت ، پس از آنكه حضرت از دنيا رفت و ابوبكر و عمر به خلافت رسيدند ، همان روش را ادامه دادند ، سپس ( در خلافت عثمان ) فدك به مروان داده شد ، تا بدست من رسيد . حال فدكى را كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به دخترش فاطمه ( عليها سلام ) نداد ، قطعا منهم حقى در آن ندارم . شاهد باشيد كه من آنرا به همان مصرفى كه در عهد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم مىرسيد ، برگرداندم . شيخ مىگويد : مروان در زمان خلافت عثمان فدك را به ديگرى بخشيد و اين روايت را كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : هر گاه خداوند چيزى به پيامبرش بدهد ، اختيار آن با ولى بعد از اوست ، تأويل كرد و گفت : جانشين آن حضرت در صورتى كه نياز نداشته باشد مىتواند آنرا به بستگان و فاميل خود ببخشد . . .
بخارى به خاطر ابوبكر و عمر به فاطمه عليها سلام سيدة نساء العالمين اسائه ادب مىكند ! !
- بخارى ج 6 ص 190 . . . سعيد بن عفير . . . از مالك بن اوس روايت مىكند : نزد عمر رفتم ، نگهبان او بنام ، يرفأ ، آمد و گفت : عثمان و عبد الرحمان و زبير و سعد اجازه ورود مىخواهند ، گفت : بگذار بيايند ، مقدارى كه گذشت ، دوباره ، يرفأ ، آمد و گفت : على ( عليه السلام ) و عباس اجازه ورود مىخواهند ، گفت : بگذار بيايند ، وارد كه شدند ، عباس گفت : بين من و اين ( يعنى على عليه السلام ) حكم كن ، عثمان و رفقايش هم گفتند : ايندو را از دست يك‌ديگر خلاص كن . عمر گفت : شما را بخدا آيا رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم نفرمود : ما ارث نمىگذاريم ، بلكه هر چه باقى مىگذاريم صدقه است ، آيا مراد حضرت از صدقه براى خودش بود ؟ عثمان و رفقايش گفتند : همينطور است ، عمر از على ( عليه السلام ) و عباس هم همين را پرسيد ، آنها هم گفتند همينطور است . دوباره عمر گفت : خداوند مالى را به آن حضرت اختصاص داد كه به احدى غير از او نداد ، و آن اين بود كه خداوند فرمود : آنچه را كه بدون سلاح و بدون نيروى نظامى فتح

890