. . . سپس ابوبكر برخاست و گفت : اين بدن صاحبتان ، آنرا غسل دهيد . . . و خارج شد . عمر و ابوبكر نمىدانستند چگونه پيامبر صلى الله عليه وآله دفن گرديد ، چرا كه مشغول سياستبازىهاى سقيفه بودند ! ! - كنز العمال ج 5 ص 648 14139 - عروه مىگويد : ابوبكر و عمر در دفن پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم حاضر نبودند چرا كه مشغول بحث و مناظره با انصار بر سر خلافت بودند و قبل از آنكه بيايند ، آن حضرت دفن شده بود . كعب الاحبار از عمر درباره وفات و دفن پيامبر صلى الله عليه وآله سؤال كرد ، عمر گفت : از على ( عليه السلام ) بپرس ! ! - كنز العمال ج 7 ص 252 18789 - جابر بن عبدالله مىگويد : كعب الاحبار از عمر پرسيد : آخرين چيزهائى كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : چه بود ؟ عمر جواب داد : از على ( عليه السلام ) بپرس . پرسيد : كجاست ؟ گفت : همين جا . على ( عليه السلام ) به او فرمود : حضرت را به سينهام تكيه داده و سرش روى شانهام بود . فرمود : نماز ، نماز . كعب گفت : عهد و پيمان انبياء همين است و به همان امر شده و با همان مبعوث خواهند شد . سپس كعب دوباره از عمر پرسيد : چه كسى آن حضرت را غسل داد ؟ گفت : از على ( عليه السلام ) بپرس . فرمود : منغسل مىدادم و اسامه و شقران آب مىدادند ، عباس هم نشسته بود . - كنز العمال ج 7 ص 259 18813 - جعفر بن محمد از پدرش از جدش ( عليهم السلام ) روايت مىكند : على ( عليه السلام ) پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را غسل مىداد و عباس آب مىريخت و اسامه و شقران دم درب مواظبت و محافظت مىكردند . پس از آنكه غسل تمام شد ، عباس از روى دلسوزى و ناراحتى و غم و اندوه گفت : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را دفن نمىكنم ، بلكه براى او جعبهاى ساخته و در خانهام نگه مىدارم ، هر گاه دلم برايش تنگ شد ، نگاهش مىكنم . على ( عليه السلام ) به او فرمود : عمو جان ، نديدى كه رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم