عمر مىگويد : يا محمد ، كتاب خدا ما را بس است . . . ضمانت ترا از گمراهى نمىخواهيم ! ! ! - بخارى ج 7 ص 8 ابراهيم بن موسى . . . از ابن عباس روايت مىكند : هنگام وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم عدهاى حاضر بودند من جمله عمر بن خطاب پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود براى من كاغذ و دفترى بياوريد تا چيزى بنويسم كه هرگز گمراه نشويد ، عمر گفت : او از درد چنين مىگويد ، مردم قرآن در ميان شماست ، قرآن ما را بس است . بين حاضرين اختلاف شد يكى گفت دفتر بياوريد ، يكى گفت نياوريد ، اختلاف كه بالا گرفت ، حضرت آنها را بيرون كرد . ابن عباس مىگفت مصيبت چه مصيتى مانع شدند كه رسول خدا وصيتش را بنويسد . چون ديگران هم عمر را يارى كردند ، پيامبر صلى الله عليه وآله همه را بيرون كرد ! ! - بخارى ج 8 ص 160 ابراهيم بن موسى . . . از ابن عباس روايت مىكند : هنگام وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم عدهاى حاضر بودند من جمله عمر بن خطاب پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم براى من كاغذ و دفترى بياوريد تا چيزى بنويسم كه هرگز گمراه نشويد ، عمر گفت : او از درد چنين مىگويد ، مردم قرآن در ميان شماست ، قرآن ما را بس است . بين حاضرين اختلاف شد يكى گفت دفتر بياوريد ، يكى گفت نياوريد ، اختلاف كه بالا گرفت ، حضرت آنها را بيرون كرد . ابن عباس مىگفت مصيبت چه مصيتى مانع شدند كه رسول خدا وصيتش را بنويسد . - مسلم ج 5 ص 75 اسحاق بن ابراهيم . . . از ابن عباس روايت مىكند : روز پنجشنبه ، چه روز پنجشنبهاى در حاليكه اشكهايش مانند دانههاى مرواريد به صورتش مىريخت گفت : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم دستور داد دوات و قلمى بياوريد تا چيزى بنويسم كه هرگز گمراه نشويد ، اما آنها گفتند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) هذيان مىگويد .