إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)
- سنن بيهقى ج 10 ص 117 ابو عبدالله حافظ . . . از ابن شهاب روايت مىكند : عمر بن خطاب بر روى منبر گفت : مردم ، هر رأى و نظرى از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم صحيح و درست و مطابق با واقع است زيرا كه خدا حقيقت را به او نشان مىدهد ، اما هر چه از ما هست همه ظن و گمان و زحمت است . - الدر المنثور ج 6 ص 127 ابن ابى حاتم از عمر بن خطاب روايت مىكند كه مىگفت : از رأى دادن در دين بپرهيزيد ، هر رأى و نظرى از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم صحيح و مطابق با واقع است ، چرا كه خدا واقع و حقيقت را به او مىنماياند ، اما رأى و نظر از ما جز ظن و گمان و زحمت چيز ديگرى نيست و ظن و گمان هم با واقع مطابقت ندارد . و ما را از حق بىنياز نمىكند . تعجب و تحير بيهقى از اعتراف عمر و عمريها به باطل بودن آراء و نظرياتشان ، و از طرف ديگر عمل به اجتهاداتشان بر اساس رأى و گمان ! ! - سنن بيهقى ج 10 ص 117 شيخ مىگويد : مراد عمر از اينكه به رأى و نظر اعتماد نكنيد و از آن بپرهيزيد ، رأى و نظرى است كه مبتنى بر اصلى نباشد ، چنانكه در موارد ديگرى هم از پيروى ظن و نظر مذمت شده است . اما از اكثر آنان ( عمر و عمريها ) روايت شده كه نسبت به رأى و نظر خود اجتهاد كردهاند ، والله اعلم ( بالاخره بيهقى نتوانسته تعجب و حيرت خود را مخفى كند ، از يك طرف عمر رأى و نظر در دين را باطل دانسته و آنرا فقط حق رسول خدا صلى الله عليه وآله مىداند ، از طرف ديگر فقه و روايات سنيها پر است از آراء و نظريات عمر و عمريها كه هيچ يك بر اصل و اساسى استوار نيست ، حال بيهقى كداميك را بپذيرد ؟ فتواى عمر به بطلان رأى و نظر ، يا اجتهادات فراوان آنها را بر اساس رأى و نظر . . . ؟ ! !