عبدالله . . . از ابن عباس روايت مىكند : زنى شوهرش به سفر رفته بود ، زن براى خريد به مغازه‌اى رفت ، فروشنده به زن گفت : بيا داخل تا بدهم ، زن كه داخل شد ، مرد او را بغل كرد و فشارش داد و بوسيد . زن گفت : واى بر تو . من شوهر دارم و شوهرم مسافرت است ، مرد از كرده خود پشيمان شد ، نزد عمر رفت و قضيه را گفت ، عمر گفت : شايد شوهر زن مسافرت بود ، گفت اتفاقا همينطور هم هست ، عمر گفت : برو از ابوبكر بپرس ، همين قضيه را به ابوبكر گفت و ابوبكر هم همان جواب را داد و گفت نزد پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم برو . همگى نزد آن حضرت رفته و قضيه را براى آن حضرت تعريف كرد . حضرت ساكت ماند تا اينكه اين آيه نازل شد ( و اقم الصلاة طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذاكرين ) ( در دو طرف روز و مقدارى از شب نماز بخوان ، همانا خوبيها بدىهاى را از بين مىبرد . اين تذكرى است براى پندگيران ، سوره هود ، آيه 114 ) ( يعنى اينكه آيه نازل شد كه همين قدر نمازهاى واجبت را بخوانى خدا آن گناه ترا خواهد بخشيد ) شخص پرسيد : يا رسول الله ، آيا اين حكم مخصوص من است ، يا براى همه است ؟ عمر ( فورا خود را جلو انداخت و ) گفت : خير ، اين نعمت براى همه است ، نه براى تو . پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم خنديد و فرمود : عمر راست مىگويد . ( جدا بايد از اين آقايان تشكر كرد كه اين چنين كار را آسان گرفته‌اند ، كه گناهى به اين بزرگى ، را به اين راحتى از بين مىبرند . بدون آنكه آب از آب تكان بخورد ! ! و عجيب‌تر آنكه چنين مهملاتى را به خدا و پيامبر صلى الله عليه وآله و قرآن هم نسبت مىدهند ، آيا واقعا اگر دين‌دارى به اين راحتى بود ، ابو سفيانها و ابوجهل‌ها زودتر ايمان نمىآوردند و از مؤمنين درجه اول نمىشدند ؟ ! !
پيشنهاد عمر آيه‌اى در قرآن شد ! !
- البداية و النهايه ج 7 ص 106 در ذىالحجه همين سال بود كه عمر مقام ( ابراهيم عليه السلام ) را كه به ديوار خانه كعبه چسبيده بود ، از آن جدا كرد و به همين مكانى كه الآن هست منتقل نمود . تا آنكه نمازگزاران با طواف كنندگان مخلوط نشوند . . . عقبة بن مكرم عمى . . . از ابن عمر روايت مىكند : عمر مىگفت : در سه جا خداوند با من موافقت نمود ، يكى در مقام ابراهيم ( عليه السلام ) و در حجاب و در اسراى بدر .

681