- كنز العمال ج 16 ص 572 45915 - از اوس ثعلبى روايت شده : جرير بن عبدالله را در ايام حج اجير كردم ، او نزد عمر رفت و عمر از او سؤالهائى كرد ، يكى از آنها اين بود ، با زنانت چه مىكنى ؟ گفت : امكان ندارد بتوانم قبل از نوبت پيش يكى از آنها بروم ، چنانچه براى كارى بيرون روم ، مىگويد حتما پيش آن يكى رفته بودى . عمر گفت : بسيارى از زنها نه ايمان به خدا ندارند و نه اطمينان به مؤمنين ، چنانچه براى نياز خود آنها بيرون روى باز هم او را متهم مىكنند . ابن مسعود ( كه در آنجا حضور داشت ) گفت آيا نشنيدهاى كه حضرت ابراهيم خليل الرحمن ( عليه السلام ) پيش خدا از بد خلقى زنش شكايت كرده خدا در جواب فرمود : زن مانند استخوان دنده است ، اگر رهايش كنى كج مىماند و اگر راستش كنى مىشكند . از او ( زن ) مطابق آنچه كه دارد استفاده كند . عمر دست به پشت ابن مسعود زد و گفت : خدا چقدر علم در تو قرار داده است ! ! - كنز العمال ج 16 ص 571 45919 - از جابر بن عبدالله روايت شده كه پيش عمر از زنانش گله و شكايت كرد ، عمر گفت ما هم چنين مشكلاتى داريم ، براى هر كارى مىرويم ، زنم مىگويد : حتما رفته بودى به دختران فلان قبيله نگاه كنى ! عبدالله بن مسعود گفت : آيا خبر ندارى كه حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) نزد خدا از بد خلقى زنش شكايت كرد . خدا در جوابش فرمود : زن از استخوان دنده خلق شده با او آنچنان مجالست كن كه سزاوار است مادامى كه فسادى در او نبينى ، عمر گفت : خدا در تو علم فراوانى قرار داده است . پيامبر ( ص ) مىفرمايد زنان مانند گل ريحان و بلور مىباشند اما عمر مىگويد زنان شيطان هستند ! - تفسير ابن تيمية ج 2 ص 18 عمر شنيد كه زنى اين شعر را مىخواند زنان گل و ريحانند كه براى شما مردان خلق شدهاند و شما مردان همه بوى گل و ريحان را دوست داريد عمر در جواب آن زن اين شعر را خواند